۱۳۸۹ دی ۷, سهشنبه
سکوت راز می سازد
نوجوان که بودم تصورم بر این بود که هرکسی باید در زندگی رازهایی داشته باشد رازهایی که فقط مال او باشد و عمدا می خواستم که حرفهایم نگفته باقی بماند اما الان که فکر می کنم می بینم فرار می کنم از هرچه قرار است تبدیل به راز بشود.دوست دارم فریاد بزنم تمام احساستم را.تمام شادی ها و غمهایم را ولی...گویی مجبور میشوی ...بی آنکه بخواهی مجبورت می کنند به سکوت.
کاش اینهمه مانع وجود نداشت و آنگاه من چقدر حرف برای گفتن داشتم.
پی نوشت: یک چیز را می دانم روزی خواهم گفت از این روزها.
۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه
29 سال تمام شد ...
پی نوشت : چقدر تصورات و آرزوهامان با واقعیت تفاوت دارند.
پی نوشت2:همیشه فکر می کردم بیشترین تغییرات تا 25 سالگی در زندگی آدمها اتفاق می افتد اما تغییرات من در این 2 ساله به مراتب از بقیه سالها بیشتر بوده است.
۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه
"غیرت"،خشونت آشنا
مصادیق خشونت روانی از سایر اشکال خشونت بسیار گسترده تر است:بی توجهی،خیانت،بی احترامی؛بی مسولیتی،کنترل ارتباطات اعمم از موبایل،تلفن،ایمیل و ..،ممانعت از دیدار دوستان و فامیل،ممانعت از خروج از منزل،و بسیاری موارد دیگر.
خشونت روانی برای امثال ما که میزانی از تحصیلات دانشگاهی را داریم،اهل اینترنت و دنیای مجازی هستیم بسیار آشناتر از خشونت های دیگر است.بسیاری از ما با این خشونتها بزرگ شده ایم و آنقدر خو گرفته ایم که آنها را مصداق خشونت نمی دانیم.
چند دختر وقتی پدرشان از آنها می پرسند" کجا بودی" یا "با کی حرف می زدی " می داند موضوع خشونت واقع شده است.این دختران به این حساسیتهای پدرانه عادت کرده اند.اینها را طبیعی و از خصوصیات پدرانه می دانند.این دختران بعد از ازدواج هم به شکلی کاملا طبیعی از حساسیتهای همسرانشان مبنی بر اینکه بدون هماهنگی و اجازه از خانه خارج نشوند،ادامه تحصیل ندهند یا با دوستان و اقوام رفت و آمد نکنند صحبت می کنند و آنرا را نشانه توجه همسرانشان می دانند.می خواهم بگویم آنچه در ذهن تمامی ما آنقدر ریشه دارد که آن را طبیعی می دانیم یعنی "غیرت"یکی از مصادیق بارز خشونت است.غیرت قطعا جزء طبیعت مردانه نیست که اگر بود باید در میان مردان کشورهای پیشرفته هم وجود می داشت پس اگر قوانین پیشرفته آن کشورها موفق به کنترل حسادت شدید و اجساس مالکیت مردان شده است حتما اگر ما هم بخواهیم می توانیم با آن مقابله کنیم.به غیرتمندی همسران و پدران و برادرانمان افتخار نکنیم.آنرا امتیاز ندانیم.و بدانیم احساس خشم ، غم ، یا نگرانی که پس از مواجهه با غیرتمندی مردان اطرافمان دچارش می شویم به دلیل این است که قربانی خشونت شده ایم .هرچند که این خشونت جسمی نباشد.باور کنیم زخمهای حشونت روانی بسیار دیرتر از خشونتهای جسمی درمان می شوند.و تازه بعد از درمان هم همیشه با ما می مانند.
پی نوشت:اولین قدم برای مبارزه با خشونت این است که مصادیق آنرا بشناسیم، به آن عادت نکنیم و خواهان تغییرش باشیم.
۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه
غرور مردانه-شرم زنانه
اما یه چیز جالب این بود که زمانی که محققین می خواستم در مورد تمایل جنسی زنان و مردان آمار بگیرند و برای این کار به سطج جامغه رفته بودند و پرسشنامه پر کرده بودند نتیجه این شده بود که مردها یه طور میانگین با13نفر ارتباط داشته اند و زنها با 7 نفر.!!!اما از انجا که این نتیجه این سوال را به دنبال داشت که این پس این مردان با چه کسانی ارتباط داشته اند،آنها پرسشنامه را به شکل آنلاین قرار داده بودند و از مردم خواسته بودند تا آن را به شکل ناشناس پر کنند و همچنین در مورد چند نفر هم از دستگاه دروغ سنج استفاده کرده بودند.نتیچه این شد که زنان و مردان تمایلات جنسی نزدیک به هم دارند و تعداد افرادی که با آنها ارتباط داشته اند تفاوت چندانی ندارد.
این موضوع به نطر من نشان می دهد حتی در جامعه پیشرفته ای مانند انگلیس،هنوز داشتن روابط زیاد برای مردان یک قدرت محسوب می شود و برای همین در این زمینه بزرگنمایی می کنند اما در مرود زنان این موضوع هنوز هم پسندیده نیست و آنها ترجیح می دهند روابط خود را کمتر از آنچه هست نشان دهند.
پی نوشت:بی-بی-سی فارسی-یکشنبه شب-ساعت 12.لینکشو پیدا کردم می ذارم حتما
۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه
زنها و تظاهر
زنها چه نقش دختر حانواده را داشته باشند چه همسر و چه مادر به شکل فوق العاده ای می تواند تظاهر کنند که همه چی عالی است.که چقدر از دبیرستان و دانشگاه خود راضی هستند.که عاشق رشته ای هستند که دیگران خواسته اند تا انتخابش کنند.و هیچ والدینی مانند پدر و مادر او وجود ندارد.
می توانند تطاهر کنند هیچ کس به خوبی دوست پسر انها وجود ندارد.چقدر از بودن با او خوشحالند.
می توانند تظاهر کنند چقدر از انتخاب همسر خود راضی هستند.که چقدر زندگی زناشویی خوبی دارند.هیچ مردی زنش را اینگونه دوست ندارد.زنها حتی در تخت هم آنقدر خوب تظاهر می کنند که همسرشان شک هم نمی کند.
می توانند به خوبی تظاهر کنند که فرزندشان عالی است.که از رفتار او سرمستند . و هیچ فرزندی مانند او وجود ندارد.
زنها گاهی آنقدر به این نقش بازی کردنها ادامه می دهند که عادت می شود.که باورشان می شود عالی است همه چیز.که از یادشان می رود خودشان فقط خودشان بدون خواسته های دیگران،چه می خواهند.از چه راضیند و از چه ناراضی.
پی نوشت: معتقدم آموخته می شوند دخترانمان از کودکی که اینگونه باشند.که باید همیشه راضی باشی.همه چیز باید عالی باشد و تو باید این رضایت را مدام به دیگران یاداوری کنی.مبادا عذاب وجدان بگیرند.
۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه
روز بدون طلاق
طبق قوانین ایران که از شرع استنباط شده اند طلاق حقی مردانه است.حق که فقط مردان جامعه از آن بهره مندند.یعنی اگرچه در زمان ازدواج اراده هر دوطرف برای ایجاد این نهاد اجتماعی مهم به نام حانواده لازم است اما پس از ان سرنوشت همه اعضای خانواده به دست مرد است.و خیلی ساده دانستن این حقیقت سبب می شود تا زن اجساس کند زندانی شده است. و آنگاه این حس "ژندانی بودن" نتایجی را به دنبال می آورد که اگرچه مسولین جامعه ما سعی در انکار آن دارند اما وجود دارند و هر روز هم ملموس تر خود را به رخ می کشند:
۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه
مادر جانشین
و من در نمی یابم که اگر گذاشتن اسپرم مرد غریبه در رحم یک زن دلیل است برای اینکه آنها باید به هم محرم شوند ،پس چگونه اگر این زن متاهل باشد دیگر مشکلی وجود ندارد؟آیا از نظر این فقها زنای محصنه صورت نگرفته است؟
پی نوشت1:قطعا منظور من این نیست که باید اینگونه باشد و قطعا پذیرش این مسائل در همین حد هم جای بسی شادی و مسرت برای ما دارد اما غرض اشاره به وجود تعارض درتفکرات عده ای است.
پی نوشت2:این شیوه های نوین پزشکی قطعا موضوعات دیگری را در خصوص زنان به دنبال دارند مانند اینکه چرا یک زن باید قبول کند که 9 ماه بارداری سخت را تحمل کند تا فرزند دیگری را به دنبا آورد،که من در رمانی دیگر به آنها خواهم پرداخت.
۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه
روح سرگردان
نمی دانم چرا ولی تصورم بر این است که زنها بیشتر دچار این عارضه می شوند.روح زنها بیشتر مستعد هرزگی است.مردها بیشتر جسمشان هرزه می شود.روح زنها بزرگتر است.سیراب کردنش کار سختی است.هر کسی را توان این کار نیست.نمی دانم شاید قضاوت درستی نباشد.شاید هم...
می خواهم اضافه کنم شایدهم بسیاری از ان زنهایی که هر شب و روز آغوشی را می طلبند،روحشان سرگردان است.نمی داند که را می خواهد یا چه را.آ«ها به دنبال هم آغوشی جسمی نیستند،هم آغوشی روحی را می طلبند
۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه
آن روی دیگر
پی نوشت: بسیاری آن روی عزیزترینشان را هیچگاه نمی بینند.هیچگاه.
۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه
احساس زنانگی
۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه
بعد از ازدواج که قصد ندارید کار کنید؟!!!
من نمی دونم اون تحصیلات حوب پس به چه دردی می خوره؟خوب جرا نمی ری خواستگاری یه دختری که دانشگاه نرفته باشه،کار هم نکنه؟؟چه اصراریه به این تحصیلات عالی داشتن؟؟
۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه
قربانی بودن
۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه
زنان بیرون زندان
۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه
عشق-دوست داشتن-عادت-بی تفاوتی
ولی چرا یه چیز سختر هم وحود داره اونم اینه که بخوای این حست رو برای طرف توضیح هم بدی.
۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه
حرفهای نگفته
۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه
دروغ
۱۳۸۹ شهریور ۱۷, چهارشنبه
گوش کنید دیگه............
حالا ما هی بگیم به جای مهریه بالا از این حق استفاده کنید ، کو گوش شنوا. حالا بماند بعضی از دخترها که هم مهریه پایین دارن هم وکالت در طلاق نمی گیرن!!!!!!
۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه
سرشار از محبت
۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه
لایحه حمایت از خیانت
اما مانده ام این نمایندگان مرد هم که تعدادشان چندین برابر زنان نماینده هست هم با زنانشان مشورت نمی کنند؟البته مشورت که بعید است بیشتر منظور این است که آیا واکنش انها را نمی بینیند؟آیا اصلا زنانشان واکنشی نشان می دهند به تصویب لایحه ای که راه را برای ازدواج مجدد همسرانشان باز می کند؟آخر چگونه می توان تحمل کرد که همسر ادم به این صراحت از قانونی کردن خیانت صحبت کند؟
۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه
ازدواج زود هنگام
تمام انها که یا حسرت زندگی مرا می خورید و یا از دیر ازدواج کردن ناراحتید من روزی هزار بار به خودم یاداوری می کنم که اشتباه کردم که نباید اینقدر زود وارد زندگی مشترک می شدم.اشتباه نکنید همسر خوبی دارم و از دست او نیست که ناراحتم.مسئله پذیرفتن بار مسولست یک زندگی مشترک است انهم در زمانی که باید بی دغدغه ترین روزهایم را می گذراندم.19 سالگی.زمانی که تازه وارد دانشگاه شده ای و هنوز ازادی را که در ایران شاید تازه بتوان در دانشگاه تجربه کرد امتحان نکرده ای.
اشتباه نکنید هیچکس مرا مجبور به انتخاب نکرد من خودم می خواستم چرا که فکر می کردم به حد کافی بزرگ شده ام.البته هیچکس به من نگفت بچه ای .هیچکس نگفت کودکی و جوانیت را اینقدر سریع از خودت نگیر!.هیچکس نگفت مگر با چند پسر اشنا بوده ای که ادعا می کنی انها را می شناسی!هیچکس نگفت خم می شوی زیر بار این مسولیت زود هنگام.(البته شاید اگر هم گفته می شد اعتماد به نفس وحشتناک من گوشهایم را کر می کرد)
اولین نقشم این بود که دختر جوانی هستم که باید خانم باشد در جامعه ایرانی و خانواده ای مذهبی و این یعنی هزاران باید و نباید و هزار چارچوب رفتاری.
بعد همسر می شوی و حالا هرچقدر هم که همسرت روشنفکر باشد و مانع پیشرفتهای تو نشود اما تو همسری و چارچوبهای بیشتری را به قیدهای قبلی اضافه کرده ای.
و مادر می شوی و این یکی دیگر نه روشنفکر است نه خواسته های تو را می فهمد و نه کاری از دستش ساخته است .این یکی تماما نیاز است و خواسته و بیش از نیمی از فشار براوده ساختن این خواسته ها با توست.
و یکباره سر می چرخانی و می بینی هنوز 30 ساله نشده ای اما هیچ وقت برای خودت زندگی نکرده ای. هیچگاه نتوانسته ای خودت باشی. خود خودت انگونه که می خواهی نه انگونه که چارچوبها به تو اموخته اند.تحمیل کرده اند.
می پرسی کودکیم کو؟جوانیم چه شد؟چرا همیشه من بزرگ بودم.چرا از کودکی بزرگسال بودم؟
و یکباره احساس می کنی فرصتی نمانده و تو باید همه چیز را بگذاری و بروی .تا چند صباحی خود خودت باشی.
۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه
مردن
۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سهشنبه
۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه
اعتراف
راستی آیا این اعترافات افشای مسائل خصوصی اشخاص نیست؟ به چه حقی می توانیم از یک زن بخواهیم تا در مورد خصوصی ترین مسائلش در برابر چشم ملیونها نفر حرف بزند؟اسلامی که مدعیش هستیم برای اثبات زنا 4 شاهد را به کمک می طلبد تا راه اثبات را سخت کن،تا آبروی اشخاص را حفظ کند،تا مانع گسترش فحشا شود،تا هرکسی جرات نکند و تهمت نزند. می گویند کسی را که به اقرار برای زنا نزد امام آمده بر می گردانند و به حرفش توجهی نمی کنند،تا فرصت توبه بدهند،تا شرم حیا از بین نرود آنگاه ما کسی را که ظاهرا به اتهام زنا محکوم گشته است جلوی دوربین می نشانیم تا به جرائم اعتراف کند،کاش کمی فکر کنیم،آنها به کجا می روند؟
۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه
فاصله ها
بیتا هرگز کنار خیابان معطل نمی شد و این یک واقعیت است. در خیابانهای تهران نمی توانی قدم بزنی یا منتظر تاکسی یا کسی با یستی بدون اینکه دهها ماشین ترمز نکنند،مهم نیست چادر پوشیده ای یا مانتو،مشکی یا رنگی ، همین که زنی و کنار خیابان ایستاده ای هرکسی به خود اجازه می دهد شانسش را امتحان کند،شاید سوار شدی.
عده ای فقط چراغ می زنند،عده ای ترمز،عده ای هم حرفی و کلامی ناشایست نصیبت می کنند.آنها گاهی تنها هم نیستند و زنی هم کنارشان نشسته است( و نمی دانم آن زنها چگونه متوجه چراغ زدن مردشان نمی شوند و یا آن مرد با این کار به دنبال چیست؟) ولی این امنیتی است که جامعه ما برای زنانش فراهم نموده است..
فمنیستی پر از زنانگی
انتقادی نوشتن به معنی از خود ننوشتن نیست! اگه اونجوری بود دیگه هیشکی وبلاگ نمیزد و همه میرفتن روزنامه میخوندن یا چه میدونم سایتای خبری! چند روزیه می خوام یه پست بنویسم در باره ی تجاوز علیه زنان ولی لامصب نوشتنم نمیاد! نمیدونم این چه فکر مزخرفیه که من خودمو مجاب میکردم بیام و همش اجتماعی مطلب بنویسم هرچند که اگه مخاطب تیزی باشید می فهمید که پستای شخصی منم اون ته ته هاش یه وجه جمعی و اجتماعی دارن! خاصیت کسایی که جامعه شناسی میخونن همینه به قول استادمون گند میزنن به همه چی حتی یه رمان عاشقانه!
جاتون خالی بچه ها من این اواخر خیلی بزرگ شدم! مخصوصا این مدت که کمرنگ بودم! الان خیلی از زن بودنم بیشتر لذت میبرم! یه سری چیزا دیگه خودشونو بکشنن نمیتونن عصبانیم کنن و من دیگه هر چی دلم بخواد به زبون میارم!
این روزا خوشحالم از اینکه میتونم بعد از مدت ها دامن بپوشمو خلخال ببندم به پاهام و موهامو بریزم دورم و انقدر برقصم تا گم بشم تو صدای جیرینگ جیرینگ خلخال پاهام و دو ساعت بعدش شلوار جین بپوشم با کتونی و کوله پشتی و برم تو قسمت مردونه ی اتوبوس بشینم و هرچی راننده میگه برو تو زنونه به هیچ جام حساب نکنم !
این روزا خوشحالم از اینکه میتونم لبخند بزنم به صورت پر از اضطراب مادربزرگم که وقتی دارم برا خواهرم از ازدواج خواهر 21 ساله ی دوستم میگم، رو میکنه به من و میگه: آخه تو چرا نمیذاری خواستگارات بیان، ببین همه شوهر کردن!!!!!!
این روزا خوشحالم از اینکه خیلییییی قوی تر از 2 ،3 ماه پیشم! این روزا خوشحالم از اینکه در عین اینکه پرم از رهایی ولی میدونم اون هست بی هیچ قیدو بند فیزیکی و من گاهی تو طول روز درست زمانی که منتظرش نیستم بهش فکر میکنم و بدون اینکه بدونم ته ش چی میشه لبخند میزنم!
این روزا خوشحالم از اینکه زنم، خوشحالم از اینکه زیبام، خوشحالم از اینکه میتونم صورت فرشته ی 6 ماهه ی خواهرمو به صورتم بچسبونم و با ریتم نفسش عطر شیر رو ببلعم و ذوق کنم که میتونم این حسو داشته باشم! این روزا خوشحالم از اینکه بعد از مدت ها با مامان دوتایی میرم بیرون و مانتو میخریم و مثل بچگیام میریم تو پارک میشینیم و ساندویچ میخوریم! این روزا خوشحالم که دارم داستان مینویسم, خوشحالم از اینکه بیشتر از قبل دلم میتپه برا به دست آوردن حقوقم، خوشحالم از اینکه منفعل نیستم و تلاش میکنم برای یه زندگی بهتر حتی اگه متعلق به زن نسل های بعدم باشه!
خوشحالم از اینکه مامانم بالاخره ازم میپرسه دوست پسر داری، من عکستونو دیدیم! و من میتونم با آرامش بهش نگاه کنم و دستمو بذارم رو دستش و بگم : مامان فقط نگرانم نباش من دیگه بزرگ شدم! خوشحالم از اینکه پراز زنانگیم ولی ضعیف نیستم! بذار هرکی هر چی میخواد بگه، من خوشحالم،آزادم،دوست میدارم، مبارزه میکنم،حقمومیگیرم،زندگی میبخشم، روی پاهای خودم وایمیسم و به آسمون نگاه میکنم و فریاد میزنم: خدایا اگه وجود داری ممنون که زن آفریدیم حتی اگر قدرم را نمیدونند!
ماه رمضون نوشت: هنوز تصمیم به روزه گرفتن ، نگرفتم چون اعتقادی به خودسازی یه ماهه ندارم! و اینکه من به سبک خودم تو ماه رمضونا زندگی میکنم! برا نزدیکی به خدا باید لحظه ها رو دزدید همه ی لحظه ها رو نه فقط یه ماه خاص! با این حال امیدوارم ماه خوبی باشه! شاید منم متحول شدم!
۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه
خستگی
۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سهشنبه
۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه
توهیییییییین
حسن رحیم پور ازغدی ، استاد معروف دانشگاه در اظهاراتی که شب گذشته از شبکه یک سیما پخش شد با اشاره به موضوع ازدیاد جمعیت و زاد و ولد در جامعه گفت: " هم اکنون برخی خانم ها می گویند بچه دار نمی شویم برای اینکه هیکلمون به هم می خوره . ای مرده شور ببره هیکلت رو . مگه هیکلت رو می خوای ببری آخرت ؟ تو این هیکل رو می خوای چه کار؟"
تا به حال چند بار این خبر رو خونده بودم و به خصوص حرفها و نظرات دیگران رو هم دیده بودم . اما برام قابل باور نبود که یک استاد دانشگاه در تربون رسانه رسمی کشور چنین حرفی زده باشه.به خودم می گفتم با اغراق بیان شده و به گوش ما رسیده به خصوص که اعتراضی هم از کارگردان برنامه خونده بودم مبنی بر اینکه این جملا با غرض تحریف شده است، اما الان فرصت کردم تا فیلم اصلی رو از رو آرشیو صدا و سیما بخونم. و نمی دونم فقط می خوام سر به دیوار بکوبم.
می دونید نکته جالبتر چیه؟خندین بلند اکثر زنهای حاظر در آن جلسه که اتفاقا بیش از 95% حاظران رو هم تشکیل می دن.
آخه ما با این مردهایی که حق گفتن هر حرفی رو به خودشون می دن چی کار می تونیم بکنیم؟؟؟.یا با این زنهایی که با حماقت به توهینهایی که بهشون می شه می خندن و اصلا متوجه نمی شن که داره بهشون توهین می شه؟؟؟
شیوه زن بودن
۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه
شادی غیر اسلامی دوچرخهسواران ملیپوش ایران در چین
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=56300
نمی دونم
۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه
همایش عفاف و حجاب
حالا من موندم آخه دیگه کسی هم توی ایران هست که درباره حجاب ندونه.مگه اینجا یه کشور مسیحیه که می خوایم اینجوری تبلیغ حجاب کنیم
از طرف دیگه مگه عفاف و حجاب فقط مربوط به زنها است که جلسه رو فقط با حضور بانوان برگزار می کنن.چرا باور نمی کنن اینها که عفاف هیچ ربطی به زن یا مرد بودن نداره.
۱۳۸۹ تیر ۲۱, دوشنبه
قول زنونه
جالب اینه که من یه همچین حرفی تا حالا نزده بودم و اون خودش استنباط کرده که من نمی تونم قول مردونه بدم و باید قول زنونه بدم.
۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه
امر به معروف و نهی از منکر
من نمی دونم این قضیه امر به معروف و نهی از منکر را چگونه توانستند اینقدر با نفوذ وارد افکار عمومی کنند که هنوز بسیاری از افراد جامعه به خود این حق را می دهند تا در حریم خصوصی یکدیگر دخالت کنند.اما یک چیز را می دانم : بارزترین جلوه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما بحث تذکر در مورد ظاهر و حجاب است. و باز جالب تر اینکه بیشتر این آمران خود زن هستند و به دلیل اینکه من هم یک زن هستم می توانم به یقین بگویم اکثریت آنها اگرچه ممکن است خودشان هم متوجه نشوند،اما دلیلشان برای این تذکرها چیزی غیر از حفظ دین است.
واقعا خیلی فاصله داریم تا آنجا که از صمیم قلب ایمان بیاوریم ظاهر هرکسی از خصوصی ترین مسائل است و هیچکس حق ندارد این حق را از او بگیرد.اجبار چاره کار نیست و این فقط بالا بردن ارزشهای اخلاقی درونی است که می تواند مانع شود تا کسی با ظاهری که به عقیده اکثریت جامعه بسیار ناخوشایند است لباس بپوشند.و باز هم اگر کسی این عقید جمعی را هم زیر پا گذاشت باز هم حق دارد و نباید مورد قضاوت قرار بگیرد.
۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه
ضعیفه
مردها به جبر زمانه و پیشرفت تمام مردم به زنها فرصت کار در بیرون منزل را هم دادند، و آنجا بود که بیشتر به قدرت زنها پی بردند،هیچ مردی نمی تواند چند ساعت بیرون خانه کار کند،در راه بازگشت فرزندانش را به خانه بیاورد،تمام مایحتاج خانه را بخرد( و البته باید بداند در خانه به چه چیزی احتیاج هست).به خانه که رسیدند خانه را مرتب کند،غذا بپزد،به احتیاجات فرزندانش رسیدگی کند. و تازه در این میان باید بداند چه زمانی باید برای کدام عضو خانواده وقت دکتر بگیرد،آن روز را فراموش نکند،کلاسهای مختلف آموزشی فرزندانش را از یاد نبرد،به موقع آنها را برای تفریح و گردش به بیرون از خانه ببرد و در فرصت کوتاهی به خودش بپردازد،به تفریحاتش و به آنچه خودش نیاز دارد.
نمی گویم نیستند مردان اینچنینی اما قطعا تعدادشان نادر است.
۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه
۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه
۱۳۸۹ خرداد ۸, شنبه
دختر ایرانی-کاریکاتور
۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه
امنیت اجتماعی
1. جریمه های یک میلیون تومانی برای 'بدحجابی' در مشهد
به گزارش خبرگزاری نیمه دولتی فارس، محمود ذوقی، دادستان عمومی و انقلاب مشهد، روز دوشنبه سوم خرداد (۲۴ مه) گفت: "بدحجابی به موجب قانون جرم است."
به گفته آقای ذوقی شعبه ویژه ای برای رسیدگی به پرونده های "بدحجابی" در یکی از مجتمع های قضایی شهر مشهد تشکیل شده است و با تعرفه های جدید "ماده ۳ وصول برخی از درآمدهای دولت"، مبلغ جریمه های مربوط به بدحجابی که پیش تر تا سقف ۵۰ هزار تومان و دو ماه حبس بوده است، در سال جدید تا مبلغ یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان افزایش یافته است.
دادستان مشهد همچنین گفته است که این جریمه شامل حال آقایانی که "خلاف عفت عمومی" رفتار کنند هم می شود.
سرتیپ حسین ساجدی نیا، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ روز سه شنبه ۴ خرداد (۲۵ مه) در تشریح "طرح جدید امنیت اخلاقی" به خبرنگاران گفت که دوربین هایی در اختیار نیروهای پلیس قرار گرفته تا از کسانی که "مزاحمت" ایجاد می کنند و همچنین "بدحجاب ها" فیلمبرداری کنند.
او گفت که در مواردی که امکان برخورد در محل وجود نداشته باشد، افراد با یک نامه به "پلیس امنیت اخلاقی" احضار می شوند.
۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه
چادر ایرانی جلابیب(به ایرانی بودن اسم توجه کنید)
اين پوشش اسلامي که با توجه به مشاغل مختلف بانوان در 30 طرح توليد شده است، قابليت حجابي متناسب و راحت به فراخور نيازمنديهاي بانوان در راستاي شغل آنان را فراهم ميکند.جهان: چادر جلابيب اولين اثر ابتکاري ثبت شده طراحي لباس با 14 قابليت و خصوصيت ويژه در ايران توليد شد.
اين پوشش اسلامي که با توجه به مشاغل مختلف بانوان در 30 طرح توليد شده است، قابليت حجابي متناسب و راحت به فراخور نيازمنديهاي بانوان در راستاي شغل آنان را فراهم ميکند.
این چادر که یک دوره آموزشي 4 ساله براي کيفيت سنجي و تناسب با خواستههاي بانوان طي کرده است و کاملاً توانسته رضايت زنان محجبه را براي داشتن پوششي مناسب را جلب کند.
پوشش کامل بدون استفاده از مقنعه و ساق دست، قابليت استفاده از کيف در زير چادر، قابليت تنظيم اندازه صورت و دستها براي استفاده در هنگام کار و قابلیت روگیری از جمله ويژگيهاي اين چادر است.
این چادر که در ظاهر هم بسیار شبیه به چادر معمولی است داراي آستين ساق دست و آستين زمستاني بوده و قابليت استفاده كيف در زير آن را دارد.
فرانسه: جریمه برای مردانی که زنشان را مجبور به پوشیدن چادر می کنند
این قانون، همچنین جریمه ای ۱۵۰ یورویی، برای زنانی که در اماکن عمومی برقع به صورت بزنند نیز در نظر گرفته است. یک منبع آگاه به روزنامه له فیگارو، چاپ فرانسه گفته است: “هیچ کس نباید در اماکن عمومی پوششی داشته باشد که صورتش را پنهان کند.” گزارش ها حاکی از آن است که قانونگذار این فرصت را به زنان داده که با توجه به قوانین شهروندی از پرداخت جریمه معاف شوند.
سارکوزی، رییس جمهور فرانسه ۱۰ ماه پیش از تصویب هر نوع ممنوعیتی، پیرامون ضرورت ایجاد قانونی در خصوص نوع پوشش حدود دو هزار زن در فرانسه با وزیران خود مذاکره کرد. شورای حکومتی، در مقام مشاور پیش نویس های قانونی قبلا هشدار داده بود که این ممنوعیت ممکن است ناقض حق آزادی باشد که در قانون اساسی فرانسه آمده است.
کارشناسان حقوقی همچنین گفته اند که این عمل ممکن است از سوی دادگاه حقوق بشر اروپا به عنوان زیر پا گذاشتن حق آزادی “اندیشه، وجدان و دین” محکوم شود.
سارکوزی گفته است در هر صورت او آماده است که ریسک آنچه هوادارانش “کشمکش میان شان انسانی و نابردباری دینی” می نامند بپذیرد.
منتقدان رییس جمهور می گویند انگیزه اصلی در پس این قانون، علاقه سارکوزی برای به دست آوردن آراء رای دهندگان از حزب فوق راستگرای جبهه ملی است.
پارلمان بلژیک نخستین پارلمان اروپایی بود که چندی پیش، برای اولین بار قانون ممنوعیت حجاب (از سر تا نوک پا) را تصویب کرد. این قانون جریمه های سبک تری را در بر می گرد. مطابق این قانون که از تابستان امسال اجرایی می شود زنان متخلف تا ۲۵ یورو جریمه می شوند
تمرکز قانونگذاران فرانسوی بر مردانی که همسرانشان چادر سر می کنندفرانسه: هر مردی که همسرش را مجبور به پوشیدن چادر کند، به پرداخت جریمه نقدی تا ۱۵ هزار یورو و حبس تا یک سال محکوم می شود. این قانون از تابستان پیشرو اجرایی خواهد شد. این قانون، همچنین جریمه ای ۱۵۰ یورویی، برای زنانی که در اماکن عمومی برقع به صورت بزنند نیز در نظر گرفته است. یک منبع آگاه به روزنامه له فیگارو، چاپ فرانسه گفته است: “هیچ کس نباید در اماکن عمومی پوششی داشته باشد که صورتش را پنهان کند.” گزارش ها حاکی از آن است که قانونگذار این فرصت را به زنان داده که با توجه به قوانین شهروندی از پرداخت جریمه معاف شوند.سارکوزی، رییس جمهور فرانسه ۱۰ ماه پیش از تصویب هر نوع ممنوعیتی، پیرامون ضرورت ایجاد قانونی در خصوص نوع پوشش حدود دو هزار زن در فرانسه با وزیران خود مذاکره کرد. شورای حکومتی، در مقام مشاور پیش نویس های قانونی قبلا هشدار داده بود که این ممنوعیت ممکن است ناقض حق آزادی باشد که در قانون اساسی فرانسه آمده است.کارشناسان حقوقی همچنین گفته اند که این عمل ممکن است از سوی دادگاه حقوق بشر اروپا به عنوان زیر پا گذاشتن حق آزادی “اندیشه، وجدان و دین” محکوم شود.سارکوزی گفته است در هر صورت او آماده است که ریسک آنچه هوادارانش “کشمکش میان شان انسانی و نابردباری دینی” می نامند بپذیرد. منتقدان رییس جمهور می گویند انگیزه اصلی در پس این قانون، علاقه سارکوزی برای به دست آوردن آراء رای دهندگان از حزب فوق راستگرای جبهه ملی است.پارلمان بلژیک نخستین پارلمان اروپایی بود که چندی پیش، برای اولین بار قانون ممنوعیت حجاب (از سر تا نوک پا) را تصویب کرد. این قانون جریمه های سبک تری را در بر می گرد. مطابق این قانون که از تابستان امسال اجرایی می شود زنان متخلف تا ۲۵ یورو جریمه می شوند
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سهشنبه
خیانت
پی نوشت1: زنها هم می توانند از خیانتشان با افتخار سخن بگویند؟چه کرده این جامعه با اخلاق و فرهنگمان!!!!
پی نوشت2: نگویید زن گرفتن دوباره مردها که خیانت نیست.دقیقا هست.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه
فرار از کلیشه ها
از دیگران
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه
هزینه برابری
چند روز پیش موکلم به همسر معتادش 2 میلیون تومان پرداخت کرد و مهریه اش را هم بخشید تا وکالت در طلاق بگیرد.(البته در آخرین لحضات به من اطلاع داد و تلاشهای من برای پشیمان کردش راه به جایی نبرد. با گریه می گفت خسته ام و می خواهم هرچه سریعتر تمام شود)او امروز طلاق گرفت. و من ماندم و این اندیشه که یک زن برای آنکه حقی برابر با همسرش داشته باشد چقدر باید هزینه پرداخت کند؟حقی که قانونگذار به راحتی می توانست در اختیار او بگذارد....
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه
بدون شرح!!!!
1. اگر حق طلاق رابه زنها بدهيم، همه مردها مجرد خواهند ماند!
سرپرست شوراي حل اختلاف خانواده در تهران كه در برنامه بحث روز راديو تهران شركت بود، گفت: با توجه اينكه زنان هشتاد درصد متقاضيان طلاق را تشكيل ميدهند، اگر حق طلاق رابه آنها بدهيم، همه مردها مجرد خواهند ماند.«فريدون اميرآبادي» علت اصلي همه اختلافات خانوادگي را «توقعات نابجاي زن» دانست و ده سال اول زندگي را دوران شناخت طرفين از يكديگر خواند. وي تاكيد كرد: اگر حق طلاق را به زنان بدهيم هيچ مردي روز خوش نخواهد ديد.سرپرست شوراي حل اختلاف خانواده در تهران صدور حكم طلاق به خاطر اعتياد مرد را «يك اصل منسوخ شده» دانست و گفت: در كشور چهار ميليون معتاد داريم در صورتي كه بسياري از اعتيادها به زندگي لطمه نميزند بلكه اعتياد بايد مخل زندگي باشد، بهتر است زنان با اين مسئله كنار بيايند تا مردها هم بتوانند با خيال راحت اعتياد خود را ترك كنند.
2. متکی: با جدیت نقض حقوق بومیان و زنان در کانادا را پیگیری می کنیم !!!متکی در خصوص اظهارات وزیر امور خارجه کانادا پیرامون انتخاب جمهوری اسلامی به عضویت کمیسیون مقام زن سازمان ملل گفت: رویکردهای مقامات کانادا نسبت به حقوق بشر همواره ناشی از اغراض سیاسی و القائات محافل مشکوک و تامین کننده امیال صهیونیست ها بوده است.سایت حکومتی مهر: منوچهر متکی با ابراز تاسف از موضع غیر منطقی دولت کانادا در این زمینه، این رویکرد منفی را به مفهوم عدم بردباری اتاوا نسبت به رای اجماعی کشورهای حامی عضویت جمهوری اسلامی در کمیسیون ارزیابی کرد.وی عضویت جمهوری اسلامی در کمیسیون مقام زن و سایر نهادهای سازمان ملل را گام مثبتی در جهت توجه جامعه جهانی به ضرورت مشارکت معیارهای فرهنگی مختلف از جمله فرهنگ غنی اسلامی در مسیر مسئولیت حقوق بشر و اذعان به اهمیت نقطه نظرات حقوق بشر جمهوری اسلامی دانست.متکی با تاکید حضور فعال جمهوری اسلامی در مجامع بین المللی حقوق بشری، مجمع کاری بومیان و کمیسیون مقام زن گفت: پیگیری نقض حقوق بومیان و زنان اقلیت های قومی در کشورهای ناقض حقوق آنها از جمله کانادا از محورهای مورد توجه جامعه جهانی است که جمهوری اسلامی با جدیت آنها را پیگیری خواهد نمود.
پسرها با هوشترن!
کودک 4.5 ساله ام را به کلاس اسکیت برده ام.و او غرق لذت از یادگیری این ورزش است.اولین بار که توانست به تنهایی بایستد برق پیروزی را به وضوح می توانستم در چشمهایش ببینم.و من گویی کودکم دوباره به راه افتاده باشد هیجان زده و با فریاد برایش دست می زدم.دختری در همین سن و سال هم در زمین بازی بود که به نظر می آمد جلسه 4 آموزش را می گذراند و به نظر من خیلی خوب تعادل داشت و حرکت می کرد.پدرش در کنار زمین در حال نگاه کردن به پسرم که جلسه دومش بود،با حسرت گفت:پسرها خیلی باهوشترند.خیلی سریع یاد می گیرند.با تعجب و لبخند پاسخ دادم که نه دختر شما که خیلی خوب حرکت می کند. ولی او با همان لحن پاسخ داد" نه پسر یه چیز دیگه است".خواستم بگویم علم ثابت کرده اتفاقا در این سنین سرعت دختر ها خیلی سریعتر از پسرها یاد می گیرند و پیش می روند.اما سکوت کردم.باور نمی کردم که هنوز پدران جوانی باشند که در آرزوی داشتن پسر باشند و از وجود دخترک شیرینشان لذت نبرند.و بر تعجبم زمانی افزوده شد که او از من خواست تا پسرم را به کلاس شطرنج ببرم و کارت خودش را که بر روی اون نوشته شده بود"قهرمان ملی شطرنج" به من داد.گذشت زمان در ایران تاثیر اندکی بر اصلاح افکار ما دارد.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه
بازی دخترونه - بازی پسرونه
پدر: نه پسرم ظاهرا تو بازیهای پسرونه رو دوست نداری. بیا بشین با هم خاله بازی کنیم.
پسر:با جیغ و فریاد :مگه من دخترم؟ من دوست دارم بازی پسرونه کنیم.ولی نباید منو محکم بزنی.
پدر: نمیشه.بازی پسرا اینجوریه .اگه نمی خوای بازی های دخترونه می کنیم.
و من فقط با تعجب به این مکالمه گوش می کردم و تنها تونستم بگم:پسرم بازی دختونه و پسرونه نداره.اگه الان کشتی گرفتن دوست نداری می تونیم بازی دیگه ای بکنیم .
و به فکر فرو رفتم که افکار سنتی مردانه که همه چیز را تفکیک جنسیتی می کند تا قلب و روح و جان مردان ایران نفوذ کرده است.حال هرچه قدر که روشنفکر باشند و تحصیلکرده و امروزی.و واقعا فرزند من کدام استدلال را خواهد پذیرفت؟
۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه
زن
دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر.
می تواند تنها یك همسر داشته باشد
و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی!
برای ازدواجش (در هر سنی) اجازه ولی لازم است
و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج كنی ...
در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو ...
او كتك می خورد و تو محاكمه نمی شوی!
او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی ...
او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد ...
او بی خوابی می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ...
او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ...؟
و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد ...
و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند
چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت،
زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛
گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛
سینه ای را به یاد می آورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند ...
و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد ...!
و این رنج است.»
تنهایی
این پست جند روز پیش بود ولی ظاهرا bloggerفیلتر شده بود.خدا رو شکر مثل اینکه بی خیال شدن
۱۳۸۹ فروردین ۱۷, سهشنبه
زیبای خطرناک
فلیم ساخت سال 98 است که نمی دانم به چه دلیلی از دست من در رفته بود و ندیده بودم. موضوع فیلم به جسارت یک زن برای فاحشه شدن و رسیدن به معشوقش از این راه بر می گردد ،آنهم در زمانی که زنها به گفته خود فیلم مایملک مردان محسوب می شدند.
گذشته از محتوا و بازی بازیگران،از ونیز زیبایی که در این فیلم به نمایش گذاشته شده بود لذت بردم.قایقهایی که در رودخانه های میان شهر می گذشتند....طبیعت زیبا و سرسبز....فوق العاده بود.
۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه
سال نو مبارک
2. امسال هم خوشبختانه ر تعطیلات را در مسافرت هستم اما این بار هر لحظه که احساس می کنی چقدر خوشحالی و آرامش را با تمام وجودت لمس می کنی ،غمی بزرگ به سراغ آدم می آید که مانع رشد این احساسات می شود.خاطره آنها که دیگر نیستند،آنها که فعلا نیستند و خاطره درد و رنج خانواده های زیادی که هر روز هم بر تعدادشان افزوده می شود.
3. هرسال بهار یادآوری مان می کند،باید امید داشت.بهار امسال که سبزتر هم هست.آری، آدمی به امید زنده است.
۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه
8 مارس
8 مارس را در ایران تعداد محدودی از دانشگاهیان و روشنفکران به عنوان روز زن می شناسند آخر ما خودمان روز زن داریم و در آن بی وقفه از یک مادر نمونه و فداکاریهایش می گوییم و دلخوشیم به هدیه های که تقدیم مادرانمان می کنیم و نمی پرسیم در این سالها بر آنها چه گذشته است.اما در 8 مارس به" شجاعت زن" هدیه می دهند و از تلاشهایش برای رسیدن به حقوقش تقدیر می کنند نه از گذشت کردنها و خود ندیدنهایش.
8 مارس اما برای من احساس شور هم می آورد .امید به آینده و ایمان به تلاش.
پی نوشت:
1.چقدر دلتنگ روزهای بودن در "راهی" ام.در کنار دوستان و همکاران پر تلاش و با انگیزه ای که قصدشان فقط کمک بود.
2.برای اولین بار یک زن برنده اسکار بهترین کارگردانی شد.
3.این پست را دو روز قبل نوشته بودم اما به دلیل سرعت اینترنت امروز موفق به گذاشتن آن شدم.
4.برای تمام زنان آروزی سالی خوش و با موفقیت دارم.
۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه
چرا فمینیسم در ایران نمی گیرد؟
اول اینکه من معتقدم نمی توانیم بگوییم فمینیسم در ایران نگرفته است. اگر کمی سطح توقع و انتظاراتمان را پایین بیاوریم می بینیم بسیاری از زنان جامعه ما در سطوح مخلف سنی ،شغلی، و عقیدتی با این بحث درگیر شده اند.اما من هم معتقدم عواملی سرعت پا گرفتن این جنبش را در ایران کند نموده است.و باز هم من معتقدم قطعا دو عامل سنت و فرهنگ مهمترین نقش را در این زمینه دارند.
باید دقت کرد که متاسفانه در ایران سنت و مذهب گاهی آنقدر آمیخته اند که نمی توان به راحتی مرز آنها را تشخیص داد و این موضوع را افرادی مثل من که هم اعتقادات مذهبی دارند و هم از سنت فراریند بیشتر درک می کنند.من و امثال من آرزومند روزی هستیم که با اطمینان این دو را از هم تفکیک می کردیم و به آنچه اسلام واقعی می دانیم می رسیدیم.
اما من می خواهم به یک مانع دیگر هم اشاره کنم و آن تبلیغات منفی طرف دیگ در خصوص حقوق زنان و به ویژه عنوان"فمینیسم" است.این تبلغات در رسانه های جمعی ما آنقدر زیاد و قوی است که باعث گشته بسیاری از افراد جامعه به خصوص زنان کاملا با پیش داوری با این موضوع روبرو شوند.آنها دید بسیار منفی نسبت به کسانی که از فمینیسم حرف می زنند پیدا نموده اند و در نتیجه به شما اجازه طرح موضوع را نمی دهند.
متاسفانه جریان بنیادگرایی مذهبی در ایران در این سالها با تمام توان تلاش نموده است تا بسیاری از موضوعاتی را که در فرهنگ ایرانی جایی نداشته اند و یا متعلق به سالهایی بسیار دور بوده اند را دوباره به نام دین وارد متن جامعه نمایند و همه ما با کمی دقت مصادیق آن را خواهیم یافت.تلاش مدافعین حقوق زنان در این روزها تا حد زیادی صرف خنثی نمودن این حرکات می گردد که البته از جایگاه مهمی هم برخوردار است.
با این حا در آستانه 8 مارس باید گفت:
همیشه باید امیدوار بود و تلاش کرد.خورشید در انتظار ماست.
پی نوشت: بحث اولیه از اینجا آغاز شده است: http://www.critic.ir/index.php/archives/169
1 سالگی زن و رهایی
از آغاز زن و رهایی 1 سال گذشته است. 4 اسفند روز تولد او بود.و من چقدر راضیم از این آغاز و از این نوشتن.احساس اینکه جایی در زندگی تنها و تنها متعلق به تو است و آنچه را می خواهی می نویسی. و دوستانت را در آن شریک می سازی.ولی سریع بود.خیلی سریع.
اتفاقات خوب امسال را شاید به سختی بتوان از اتفاقات بد آن بیشتر دانست.سال سختی بود برای ما ایرانیها.اما مطمئنم لحضاتی را تجربه کردیم که هرگز از ذهنمام پاک نخواهد شد.
کاش از ابتدا در بلاگفا شروع نکرده بودم تا الان همه مطالبم را در اینجا داشتم.
اما خوشحالم که 1 سال گذشته است.روز اول احتمال می دادم به دلیل گرفتاری و مشغله اینجا را هم نیمه کاره رها می کنم اما نکردم و چقدر حس خوشایندی دارم.
۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه
تجربه جدید
پرسیدم: کجا این جمله رو شنیدی؟
گفت: توی یه کارتون می گفت مامان و بابا از هم جدا می شن.
گفتم: عزیزم بعضی وقتا بابا و مامانا دیگه همدیگرو دوست ندارن برای همین جدا از هم زندگی می کنن.ولی اونا همیشه بچه شونو دوست دارن.
با صدایی آروم پرسید:شما که هیچوقت از هم جدا نمی شین؟
گفتم: نه عزیزم
با خوشحالی گفت: می دونستم.
و من احساس کردم فرزندم کم کم با اضطرابها و نگرانیهای زندگی آشنا می شود.و چقدر کار ما برای اینکه او همیشه احساس آرامش و امنیت کند سختر می گردد.
۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه
اگر زمان مرگمان را بدانیم!!
او از همان ابتدا بدون اینکه کسی را از این موضوع مطلع کند لیستی از کارهای که می خواهد قبل از مرگ انجام دهد تهیه می کند و از آنجا به بعد موضوع فیلم به سرانجام رساندن این لیست است.
اگرچه شک دارم که می توانستم تا این حد قوی باشم و هیچکس را در رنج و عذابم شریک نکنم اما با این حال در تمام طول فیلم به این فکر کردم که اگر من جای او بودم چه مواردی را در این لیست اظافه یا کم می کردم.احتما می دهم اکثر کارهایی که تصمیم به انجام آنها گرفته بود را بسیاری از زنان انتخاب می کردند.من مطمئنم یک مسافرت کوتاه و تنها به یک ویلای ساحلی را اضافه می کردم.
کاش واقعا همیشه این فرصت وجود داشت تا ..............
پی نوشت: ولی خیلی لذت بردم از اینکه "آن" تونست چند روز آخر زندگی رو اونجوری که می خواست باشه و زندگی کنه.کمتر زنهای ما در چنین شرایطی می تونن این کارو بکنن.یعنی اصلا شجاعتش رو پیدا نمی کنن.
۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه
DAMAGE
۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه
روبان سفید
اول از اینکه فیلم سیاه و سفید ساخته شده بود تعجب کردم اما کمی بعد به این انتخاب آفرین گفتم.در مجموع هم سوژه و هم ساختار فیلم به علاوه بازی بازیگران، فوق العاده تاثیر گذار بود.فیلمی که به کودکان یک جامعه و ظلمهایی که بر آنها روا می شود از زاویه تخریبهایی که این کودکان می توانند نثار همان جامعه کنند نگاه می کند. تلخ بود و دردناک اما بیان واقعیت به نحوی زیبا که کاملا نا محسوس ذهن تورا به سوی سربازان نازی و جنایتهای آنها در جنگ جهانی می برد.آزار و اذیت جسمی و روحی زنان و کودکان را در فیلمهای گوناگون دیده ایم اما کودکان و زنان این فیلم در نتیجه این شکنجه ها به موجوداتی تبدیل شده اند که آرامش را از آن جامعه گرفته اند و این از نتایج منفی آن آزار و اذیتهاست که شاید کمتر به آن پرداخته شده است.
در مجموع هم لذت بردم و هم ترسیدم و هم خشمگین شدم و هم نخوابیدم....