۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

زنان بیرون زندان

دم زندان اوین که می روی بیشترین چیزی که به چشم می یاد حضور زنان است.از ساعت 8 صبح می آیند هر کدام به امیدی :ملاقات،تمدید مرخصی،پیگیری آزادی ،آوردن وثیقه و ....اراده ای دارند از جنس فولاد.گاهی چند روز متوالی آنجایند.توهین و تحقیر بی اثر است در آنها.آخر عزیزی در زندان است :همسری یا فرزندی یا حتی پدری. گاهی دلشان خون است از دستشان و گاهی می دانند بیگناه است ،اما در هر حال می آیند تا زندانیشان دلخوش باشد به حضور آنها ،حتی اگر شده در همان پشت درهای اوین.حضور مردان به هیچ عنوان پر رنگ نیست.آ«ها نمی توانند تاب بیاورند این همه را :گرما،توهین،تحقیر..می گویند نیست برو و یک روز دیگر بیا،می روند.اما زنها سربازان آنجا شاکی هستند از دست زنان که می گوییم برو نمی روند که نمی فهمند اما من می گویم توانشان بیشتر است و کوتاه نمی آیند به سرعت.صبر می کنند تا لحظه ای که اندک امیدی هم باشد.

۲ نظر:

  1. سلام

    باید زن باشند که بفهمند !!! زن اگر این نبود مادر نمیشد
    اگر این نبود شریک زندگی مردها نمیشد !!
    اگر این نبود برای احقاق حقوقش کولاک نمیکرد !
    اگر این نبود مادر ترزا نبود !
    اگر این نبود .........

    پاسخحذف
  2. اوه. چه وبلاگي.نمي دونم تو چطوري منو پيدا كردي اما از اينكه باعث شدي با يه خانم وكيل دغدغه‌ي زن دار، اشنا بشم خوشحالم. البته اگه اشتبا نكرده باشم و شما خانم باشيد.

    پاسخحذف