۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

"غیرت"،خشونت آشنا

به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان می خواهم از خشونتی سحن بگویم که شاید کمتر از آن گفته ایم:خشونت روانی
مصادیق خشونت روانی از سایر اشکال خشونت بسیار گسترده تر است:بی توجهی،خیانت،بی احترامی؛بی مسولیتی،کنترل ارتباطات اعمم از موبایل،تلفن،ایمیل و ..،ممانعت از دیدار دوستان و فامیل،ممانعت از خروج از منزل،و بسیاری موارد دیگر.
خشونت روانی برای امثال ما که میزانی از تحصیلات دانشگاهی را داریم،اهل اینترنت و دنیای مجازی هستیم بسیار آشناتر از خشونت های دیگر است.بسیاری از ما با این خشونتها بزرگ شده ایم و آنقدر خو گرفته ایم که آنها را مصداق خشونت نمی دانیم.
چند دختر وقتی پدرشان از آنها می پرسند" کجا بودی" یا "با کی حرف می زدی " می داند موضوع خشونت واقع شده است.این دختران به این حساسیتهای پدرانه عادت کرده اند.اینها را طبیعی و از خصوصیات پدرانه می دانند.این دختران بعد از ازدواج هم به شکلی کاملا طبیعی از حساسیتهای همسرانشان مبنی بر اینکه بدون هماهنگی و اجازه از خانه خارج نشوند،ادامه تحصیل ندهند یا با دوستان و اقوام رفت و آمد نکنند صحبت می کنند و آنرا را نشانه توجه همسرانشان می دانند.می خواهم بگویم آنچه در ذهن تمامی ما آنقدر ریشه دارد که آن را طبیعی می دانیم یعنی "غیرت"یکی از مصادیق بارز خشونت است.غیرت قطعا جزء طبیعت مردانه نیست که اگر بود باید در میان مردان کشورهای پیشرفته هم وجود می داشت پس اگر قوانین پیشرفته آن کشورها موفق به کنترل حسادت شدید و اجساس مالکیت مردان شده است حتما اگر ما هم بخواهیم می توانیم با آن مقابله کنیم.به غیرتمندی همسران و پدران و برادرانمان افتخار نکنیم.آنرا امتیاز ندانیم.و بدانیم احساس خشم ، غم ، یا نگرانی که پس از مواجهه با غیرتمندی مردان اطرافمان دچارش می شویم به دلیل این است که قربانی خشونت شده ایم .هرچند که این خشونت جسمی نباشد.باور کنیم زخمهای حشونت روانی بسیار دیرتر از خشونتهای جسمی درمان می شوند.و تازه بعد از درمان هم همیشه با ما می مانند.
پی نوشت:اولین قدم برای مبارزه با خشونت این است که مصادیق آنرا بشناسیم، به آن عادت نکنیم و خواهان تغییرش باشیم.

۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

غرور مردانه-شرم زنانه

دیروز بی-بی-سی یه گزارش درباره تفاوتهای مغز زنان و مردان نشان می داد که فوق العاده بود.پیشنهاد می دم حتما ببینید.
اما یه چیز جالب این بود که زمانی که محققین می خواستم در مورد تمایل جنسی زنان و مردان آمار بگیرند و برای این کار به سطج جامغه رفته بودند و پرسشنامه پر کرده بودند نتیجه این شده بود که مردها یه طور میانگین با13نفر ارتباط داشته اند و زنها با 7 نفر.!!!اما از انجا که این نتیجه این سوال را به دنبال داشت که این پس این مردان با چه کسانی ارتباط داشته اند،آنها پرسشنامه را به شکل آنلاین قرار داده بودند و از مردم خواسته بودند تا آن را به شکل ناشناس پر کنند و همچنین در مورد چند نفر هم از دستگاه دروغ سنج استفاده کرده بودند.نتیچه این شد که زنان و مردان تمایلات جنسی نزدیک به هم دارند و تعداد افرادی که با آنها ارتباط داشته اند تفاوت چندانی ندارد.
این موضوع به نطر من نشان می دهد حتی در جامعه پیشرفته ای مانند انگلیس،هنوز داشتن روابط زیاد برای مردان یک قدرت محسوب می شود و برای همین در این زمینه بزرگنمایی می کنند اما در مرود زنان این موضوع هنوز هم پسندیده نیست و آنها ترجیح می دهند روابط خود را کمتر از آنچه هست نشان دهند.
پی نوشت:بی-بی-سی فارسی-یکشنبه شب-ساعت 12.لینکشو پیدا کردم می ذارم حتما

۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

زنها و تظاهر

از توانایهای زنها زیاد نوشته ام.اما یکی از مهمترین انها قدرت تظاهر است.
زنها چه نقش دختر حانواده را داشته باشند چه همسر و چه مادر به شکل فوق العاده ای می تواند تظاهر کنند که همه چی عالی است.که چقدر از دبیرستان و دانشگاه خود راضی هستند.که عاشق رشته ای هستند که دیگران خواسته اند تا انتخابش کنند.و هیچ والدینی مانند پدر و مادر او وجود ندارد.
می توانند تطاهر کنند هیچ کس به خوبی دوست پسر انها وجود ندارد.چقدر از بودن با او خوشحالند.
می توانند تظاهر کنند چقدر از انتخاب همسر خود راضی هستند.که چقدر زندگی زناشویی خوبی دارند.هیچ مردی زنش را اینگونه دوست ندارد.زنها حتی در تخت هم آنقدر خوب تظاهر می کنند که همسرشان شک هم نمی کند.
می توانند به خوبی تظاهر کنند که فرزندشان عالی است.که از رفتار او سرمستند . و هیچ فرزندی مانند او وجود ندارد.
زنها گاهی آنقدر به این نقش بازی کردنها ادامه می دهند که عادت می شود.که باورشان می شود عالی است همه چیز.که از یادشان می رود خودشان فقط خودشان بدون خواسته های دیگران،چه می خواهند.از چه راضیند و از چه ناراضی.
پی نوشت: معتقدم آموخته می شوند دخترانمان از کودکی که اینگونه باشند.که باید همیشه راضی باشی.همه چیز باید عالی باشد و تو باید این رضایت را مدام به دیگران یاداوری کنی.مبادا عذاب وجدان بگیرند.

۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه

روز بدون طلاق

ظاهرا قرار است روز ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا را روز "بدون طلاق" نام گذاری کنند. و در این روز دفترخانه ها هیچ طلاقی را ثبت نکنند.در این مطلب نمی خواهم بگویم تبلیغ منفی برای طلاق امری ناپسند است که قطعا نیست اما می خواهم از این فرصت استفاده کرده و از عدم وجود حق طلاق برای زنها بگویم.حقی که نبودش اقرات اجتماعی و شخصی بسیاری را بر زنان و مردان ایرانی تحمیل نموده است.
طبق قوانین ایران که از شرع استنباط شده اند طلاق حقی مردانه است.حق که فقط مردان جامعه از آن بهره مندند.یعنی اگرچه در زمان ازدواج اراده هر دوطرف برای ایجاد این نهاد اجتماعی مهم به نام حانواده لازم است اما پس از ان سرنوشت همه اعضای خانواده به دست مرد است.و خیلی ساده دانستن این حقیقت سبب می شود تا زن اجساس کند زندانی شده است. و آنگاه این حس "ژندانی بودن" نتایجی را به دنبال می آورد که اگرچه مسولین جامعه ما سعی در انکار آن دارند اما وجود دارند و هر روز هم ملموس تر خود را به رخ می کشند:
ادامه مطلب در اینجا بخوانید.

۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

مادر جانشین

این روزها بخشی از پرونده های دفتر را مسائل مربوط به استفاده از رحم جایگزین تشکیل می دهند.در این روش اسپرم و تخمک پدر و مادر طبیعی در محیط آزمایشگاهی نطفه را تشکیل می دهند و بعد این نطفه به محیط رحم یک زن دیگر منتقل می شود که مادر جانشین یا جایگزین خوانده می شود.پس از زایمان طفل به پدر و مادر طبیعی تعلق می گیرد.در این زمینه متاسفانه قانونکذار هنوز سکوت کرده است و قانون خاصی به تصویب نرسانده است. اما با توجه به فتوای بسیاری از مراجع فقهی،این شیوه و نیز شیوه های دیگری مانند اهدای تخمک یا اسپرم در حال انجام می باشد.این مساله از موضوعات نوین در علم حقوق است و جذابیتهای خاص خود را دارد اما نکته بسیار جالب این است که بر اساس نظرات فقهی در صورتی که مادر حانشین مجرد باشد باید در طول مدت بارداری به عقد موقت پدر طبیعی درآمده باشد و یا اینکه مادر جانشین باید حتما متاهل باشد.
و من در نمی یابم که اگر گذاشتن اسپرم مرد غریبه در رحم یک زن دلیل است برای اینکه آنها باید به هم محرم شوند ،پس چگونه اگر این زن متاهل باشد دیگر مشکلی وجود ندارد؟آیا از نظر این فقها زنای محصنه صورت نگرفته است؟
پی نوشت1:قطعا منظور من این نیست که باید اینگونه باشد و قطعا پذیرش این مسائل در همین حد هم جای بسی شادی و مسرت برای ما دارد اما غرض اشاره به وجود تعارض درتفکرات عده ای است.
پی نوشت2:این شیوه های نوین پزشکی قطعا موضوعات دیگری را در خصوص زنان به دنبال دارند مانند اینکه چرا یک زن باید قبول کند که 9 ماه بارداری سخت را تحمل کند تا فرزند دیگری را به دنبا آورد،که من در رمانی دیگر به آنها خواهم پرداخت.