۱۳۹۴ شهریور ۱۴, شنبه

قانون خوب

در قلب اروپا زندگی می کند
می گوید دو سال و نیم با همسرش فقط همخانه بوده اند، حتی کمتر، چرا که جواب سلام هم نمی داده اند
می گوید مطمین نبوده برای فرزندانش بهترین راه کدام است
میگوید تحمل کرده تا مرد امادگی طلاق پیدا کند
اما بعد از همین دو سال و نیم زندگی غیر مشترک
باز هم وقتی دادخواست طلاقش به خانه رسیده، مرد او را زیر مشت و لگد گرفته است
از خانه فرار کرده!
اما پلیس نه!
ترسیده شرایط مهاجرت مرد مشکلی پیدا کند!
شب را در زیر پل گذرانده
همه این مشکلات را گذرانده
اما
.
.
اما نهایتا طلاق گرفته است
و اموالی که مستحق همه آنها بوده را نیز گرفته
.
.
ایران اگر بود، بعد از تمام این ماجراها باز هم به احتمال زیاد الان باید با شوهر زندگی می کرد

پی نوشت: قانون که حمایت کند، نهایتا اگر بخواهی به حقت میرسی، حتی اگر شوهر در همان فرهنگ مردسالار سنتی ایرانی بزرگ شده باشد، حتی اگر بخواهد به زور تو را نگه دارد! قانونی هست که نمی گذارد. قانونی که از انسانیت تو و حقوق طبیعی تو محافظت می کند. قانون که کرامت انسانی تو را پاس می دارد.


۱۳۹۴ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

«ویویان» مستاصل و مصمم



تمام فیلم در فضای بسته دادگاه می گذرد، دادگاهی در اسراییل

همه چیز از اینجا شروع می شود:
شوهری که اختیار طلاق با اوست،
و زنی که طلاق می خواهد،
و قضاتی که برای طلاق «دلیل» می خواهند

هیچ چیز این فضا و فیلم غریبه نیست!
شوهری که همسرش را دوست دارد، برای او همه امکانات مالی را فراهم کرده، هرگز داد نزده، زن را کتک نزده، و و و و دوست و آشنا و فامیل و از همه متر قضاتی که نمی توانند دلیل دوست نداشتن زن را درک کنند.

زنی که در پنج سال رفت و آمدش به دادگاه متهم می شود به اینکه زن خوبی نبوده است، که غذا نمی پخته،، که آیین مذهبی را رعایت نمی کرده است، که که رابطه دیگری داشته و و و هزاران حرف و سخن و اتهام دیگر.

و دادگاهی که هر بار از شوهر می پرسد زن را طلاق می دهد یا خیر و پاسخ می شنود که نه! و همین!قضاتی که نفس حضورشان در آن دادگاه زیر سوال است. بارها و بارها به سخنان طرفین و شهود گشود می دهند تا شاید «دلیل»ی برای طلاق بیابند، اما چشمشان به روی واقعی ترین دلیل بسته است: زنی که شوهرش را دوست ندارد!
فضای مردانه دادگاه به خوبی به تصویر کشیده شده است، فضایی که صریح و مشخص مردسالاری حاکم بر همه افراد جامعه  را به رخ می کشد، دادگاهی که تحمل حضور شهود زن را هم به سختی دارد و زنانی که خودشان نیز تحمل روبرو شدن با واقعیات زندگی خود را ندارند

زنی که چشمهایش پر از اشک اما مصمم است
مصمم است تا برای آزادی اش بجنگند.
سر خم نمی کند. در برابر هیچ  چیز

می رود و می آید و خستگی ناپذیر خواسته اش را که یک خواسته ساده است تکرار می کند: طلاق

«ویویان» به شکل بی نظیری استصیال و در عین حال قدرت زنی در آن شرایط را به رخ می کشد. بغض می کند، عصبانی می شود، دادگاه را به سخره می گیرد، قضات را محکوم می کند، شهود را شرمنده می کند.
و در نهایت اما قانون مذهب به شکل دردناکی  همین زن محکم و مقاوم را مجبور می کند برای انجام آیین مذهبی طلاق دستانش را به سوی شوهرش دراز کند تا او طلاق را به او ببخشد!

«گت: دادگاه ویویان امسالم» با هنرمندی هوشمندانه ای استیصال نداشتن حق طلاق را فریاد می زند.