۱۳۹۴ شهریور ۹, دوشنبه

شما باز سیاه نمایی کردید ؟

این روزها به بهانه نوشتن خاطرات دو زن توریست از ایران و تجربه های آزارجنسی که داشته اند، کمی شرایط برای نوشتن از این تجربیات فراهم شده است با این وجود همچنان افراد بسیاری معتقدند اگرچه نمی توان انکار کرد که آزار جنسی وجود دارد اما اولا نباید سیاه نمایی کنیم و اوضاع اینقدر ها هم خراب نیست و ثانیا هر جا بروید آسمان همین رنگ است
با هر دو گزینه شدیدا مخالفم!
اینکه تا زنان، فعالان سیاسی، فعالان حقوق بشری و سایر اقشار جامعه از نیازشان سخن میگویند متهم به سیاه نمایی می شوند چیزی جز یک ابزار سرکوب نیست. ابزاری که با یک اسم دهان پر کن به ما اجازه می دهد نیازهیا قشری از جامعه را انکار کنیم!
«ما نمی گوییم آزار جنسی وجود ندارد، اما دیگر نه تا این حد» «ما نمی گوییم به زنان ظلم نمی شود، اما نه تا این حد،» «واقعا هدف شما از این حرفها چیست؟ جز اینکه ایران را فضایی تاریک و سیاه نشان دهید؟»
من تنها ده روز است از ایران برگشته ام!
دو ماه آنجا بودم، بی اغراق می گویم اوضاع فاجعه است! تنها در مسیر چند ساعته ای که من در روز روشن با ماشین از تهران به رشت رفتم دوبار با مزاحمت روبرو شدم! در کافه ای که به تنهایی می رفتم با انواع و اقسام حرفها و نگاههای آزار دهنده روبرو بودم! خرید اگر می رفتم اوضاع همین بود.
در محیط کاری من که انواع دادگاههای مختلف را در بر میگیرد نیز اوضاع افتضاح تر!
مترو و تاکسی  که تنها وسیله نقلیه ای بود که از آن استفاده می کردم نیز شرایط بهتری نداشت
نمیدانم این همه اصرارمان برای انکار آنچه در فضای ایران می گذرد برای چیست؟
طبیعتان دوستان مرد من نمی توانند در این زمینه نظر زیادی بدهند زیرا اصرار دارم نمی توانند شرایط یک زن را درک کنند!
و یک نکته بسیار مهم
این نوع مزاحمتها زمانی که من از لحاظ اعتقادی حجاب و پوشش شرعی داشتم هم تفاوت آنچنانی نمی کرد، شاید نوع مزاحمین کمی تغییر می کرد. کافی بود در ایستگاه مترو خسته از دادگاه می ایستادی تا قهوه ای بگیری، یا اینکه آزادانه در پارکی با دوستی بگو و بخند می کردی، شرایط همین بود!
حالا شما به منی که تمام این آزارها را با پوست و خونم تجربه کرده ام، بیا و بگو کدام منطق می پذیرد تعداد زیادی از زنان این جامعه مورد تعرض قرار می گیرند؟ بیا و از من بخواه در سیستم بیماری که نه محققش اجازه تحقیق بیطرفانه می یابد و نه مردمش به آن اعتماد دارند که بخواهند پاسخ صادقانه بگیرند، تحقیق علمی در راستای سخنم بیاورم. ( اگرچه تا جایی که می دانم تحقیقی در خصوص حساس امنيت جنسي زنان تهراني سال ٨٧ در موسسه تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران نشان مي داد ٧٨،٥ درصد زنان ساكن تهران تجربه تعرض جنسي دارند. موارد تعرض شامل متلك، عورت نمايي، لمس اعضاي بدن بود. لازم به ذكر است ١٩،٥ درصد اعلام كرده بودند يك نفر در اطرافيانشان ميشناسند كه مورد تجاوز واقع شد)


.و اما گزینه دوم
آسمان همه جا همین رنگ است
نه عزیز من
نه دوست من
چرا دروغ می گوییم،
بله مزاججمت جنسی همه جا هست، تجاوز و آزار زنان همه جا هست، اما در چه حد؟ تا کجا؟ چند بار در روز؟ چندبار در زندگی؟ نقش پلیس و امنیتی که برای زنان ایجاد می کند کجاست؟ من شهرهای زیادی به عنوان توریست رفته ام ، مواردی بوده که تنها بودم، و هرگز و هرگز آن حد که در تهران احساس ناامنی می کرده ام در هیچ شهر دیگری حس نکرده ام! در استنابول شبهایی بود که تنها و یا با دختر دیگری تا دیروقت در خیابان قدم می زدیم و هرگز تجاربی شبیه آنچه در روز در تهران اتفاق می افتاد تجربه نکردیم! اینجا در انگلیس بارها و بارها دخترانی را دیده ام با لباسهایی بسیار سکسی و مست که در خیابان به راحتی راه می رفته اند، از کنار گروهی از پسران کنار یک پاب گذشته اند و حتی با یک آزار کلامی هم مواجه نشده اند!
در دوسال زندگی در این کشور تنها یکبار هم با آزار کلامی یا غیر کلامی مواجه نشده ام!
نخیر دوست عزیز آسمان یک رنگ نیست
تمام مردان اینجا هم افراد پاک و وارسته ای نیستند
اما سیستم می تواند چنان قوی عمل کند که اجازه چنین رفتارهایی را ندهد
که آموزشهای کودکی حریم خصوصی افراد را به آنها یاداوری کند
که بدن هرکسی حق خود او باشد
که حتی اگر اعتقاد نداری از ترس مجازان سنگین، دست از پا خطا نکنی