۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

هر روز محدود تر از دیروز

این روزها اخبار بسیاری میشنویم که همگی به طرز عجیبی در راستای محدود کردن هر چه بیشتر حقوق اندک زنان جامعه ایران حرکت می کنند.تا دیروز بحث طرح دورکاری زنان بود.و امروز هم خبر از محدود کردن یکی از شروط ضمن عقد است.*

تا پیش از این هم زنانی که همسرانشان اقدام به ازدواج مجدد می نمودند برای طلاق با هزاران مشکل مواجه بودند.مهمترین مشکل پیش روی این زنان عدم وجود راهی برای اثبات این موضوع است.بسیاری از مردان اقدام به ازدواج موقت می نماید و از آنجا که ثبت این ازدواج در قوانین ما اجباری نیست در نتیجه هیچ راهی برای اثبات آن باقی نمی ماند.برخی از مردان با داشتن شناسنامه دیگری اقدام به ثبت ازدواج دوم می نمایند و در نتیجه باز هم مدرکی در دست همسرانشان وجود ندارد.گروهی نیز با هزاران ترفند از تهدید و اجبار اقدام به اخذ رضایت همسر اول می نمایند و راه را برای طلاق همسرمی بندند.

حال در این میان گروه اندکی هم بدون اخذ رضایت همسر اول اقدام به ثبت ازدواج دائم دیگری می نمودند و در نتیجه مجموعه شرایطی که در ضمن شروط ضمن عقد آمده است تا به همسر اول امکان استفاده از وکالت در طلاق را بدهد فراهم می شدو البته منوط به امضای این شروط،آنگاه زن می توانست از همسر خود طلاق بگیرد.

حال قضات محترم دیوانعالی کشور آمده اند و رای وحدت رویه داده اند که اگر مرد بتواند عدم تمکین همسر اول را اثبات نماید زوجه دیگر نمی تواند از وکالت خود استفاده نماید.

زنها به هزاران دلیل ممکن است از همسر خود تمکین ننماید.و از این هزاران دلیل فقط و فقط تعداد اندکیشان در دادگاههای ما پذیرفته شده اند.اما بسیاری از این موارد نه تنها در دادگاهها مسموع نیستند بلکه خود زنان هم از طرح آنها خودداری می کنند و در نهایت به گفتن اینکه حاضر به تمکین از همسرشان نیستند اکتفا می کنند.زنی که به اجبار به عقد همسرش درآمده است،زنی که همسرش به او بی حرمتی میکند،زنی که همسرش رفتارهای جنسی غیر طبیعی دارد،زنی که همسرش هر روز را با زنان متفاوتی میگذراند،زنی که با همسرش تفاهم جنسی ندارد،زنی که هر روز با هزاران بغض و کینه نسبت به همسرش می گذراند و بسیاری زنان دیگر در دادگاه به این دلایل خود برای عدم تمکین اشاره ای می کنند و در برخی موارد اگر هم به ذکر آنها بپردازند قابل اثبات نیستند.

حال این زنان در جامعه ما نه تنها حمایت نمیشوند بلکه مورد ظلم مضاعف هم قرار میگیرند.همسران آنها می تواند با اثبات عدم تمکین که اتفاقا خیلی هم امر پیچیده ای نیست اقدام به ازدواج مجدد نمایند و قانون از همسر اول می خواهد بماند و حضور همسر دوم را نیز تحمل کند.و زندانی ابدی خانه ای شود که شاید برای ترکش مستحق تر از مرد بوده است.

در اینجا به بحث حقوقی در زمینه این رای وحدت رویه نپرداخته ام.تلاشم بیشتر بر این مبنا است که چرا قوانین ما به خصوص در این چند ساله اخیر به سرعت به سمت تضعیف جایگاه زنان جامعه ما می پردازد.چرا هیچکس نمی اندیشد که شروط ضمن عقد از جمله ابزارهای بسیار اندک زنان ایرانی برای خارج شدن از رابطه ای است که اگرچه در آغاز به رضایت آنها احتیاج دارد اما پایانش در اختیار یک شخص قرار می گیرد؟چرا همین شروط را هم با تزلزل روبرو می کنیم تا اندک اعتماد زنانمان به قانون را هم از آنها بگیریم؟زنان جامعه ما در موارد اندکی موفق به اخذ وکالت مطلق طلاق می شوند و در سایر موارد حمایتهای قانونی از آنان در برابر آسیبهایی که یک مرد به عنوان همسر می تواند به انها وارد سازد بسیار محدودند و حالا هر روز اندکی از انها را هم حذف می کننند.



پی نوشت: این آرا وقتی در کنار قوانینی مثل لایحه حمایت از خانواده قرار میگیرند تمایل عجیب قانونگذارن ایران برای تسهیل امر ازدواج مجدد مردان را به رخ می کشند.این همه اصرار برای تسهیل بی بند و باری مردان واقعا برای چیست؟؟؟؟در جامعه ای که به شدت زنان به حغط عفاف و حجاب ترغیب میشوند آیا مردان جامعه هیچ نقشی در حفظ اخلاقیات جامعه ندارند؟؟؟



*پيش از اين در مواردي كه زوجه بدون مانع مشروع از اداي وظايف زوجيت امتناع مي‌ورزيد و زوج با اثبات عدم تمكين وي در دادگاه، اجازه ازدواج مجدد را اخذ مي‌كرد، برخي قضات وكالت زوجه از زوج را در طلاق، محقق و قابل اعمال مي‌دانستند اما برخي قضات اين وكالت را منتفي و غيرقابل اعمال تلقي مي‌كردند.
به گزارش ايسنا، هيات عمومي ديوان عالي كشور با صدور راي وحدت رويه شماره 716 كه در روزنامه رسمي نيز منتشر شده، اعلام كرد كه وكالت زوجه براي طلاق در اين موارد قابل اعمال نيست.

این مطلب در سایت هم سری منتشر شده است.

۹ نظر:

  1. در پاسخ به این سوال که چرا قوانین ما در این چند سال اخیر به سمت محدود کردن حقوق زنان میرود باید بگم به عقیده من مبارزات بی برنامه و از هم گسیخته عدهای از زنان در قالبهای" مبارزه با خشونت علیه زنان" و " دفاع از حقوق زن" و.... به علت عدم تدبیر و درایت کافی از موقعیت و فرهنگ زنان اجتماع ما نه تنها به نتیجه مورد نظر نرسیده و باعث بهبود اوضاع حقوقی زنان نشده، بلکه باعث تجری مردها (ازجمله قانونگذاران)،نفرت بعضی زنهای فرهیخته از شعارهای اینچنینی، و بالاخره رسیدن به نتایج معکوس شدهاست.
    توضیح اینکه : ما در جامعه اسلامی زندگی میکنیم و پر واضح است که اصول فمنیسم با قواعد اسلام جور در نمیاید، خب وقتی زنان مبارز!!! ما برای دفاع از حقوق زنان به جای پیدا کردن یک راه حل منطبق با فرهنک ایرانی اسلامی ما، میان شعارهای نتراشیده و تند و بی مبنای فمنیست را قرقره میکنند همین میشه دیگه مردها (خصوصا اونهاییکه دستشون به جایی بنده مثل قاضیها و نماینده ها و...)احساس خطر میکنند و هی قوانین و مقررات رو تنگ تر میکنن.

    پاسخحذف
  2. چي بگيم واللا ما هم نفهميديم اين قوانين چرا به دنبال چي هستند.واقعا نفهميديم.
    بوس

    پاسخحذف
  3. من با قوانين محدود كننده اي كه در مورد ازدواج گفتي كمابيش موافقم ولي برام عجيبه كه چرا در مورد دوركاري نظر منفي داري! اطلاعاتت كمه عزيزم. من تو ايميل امروزم شرح دوركاري رو آوردم. نه تنها محدودكننده نيست بلكه خيلي مناسب به حال زنانيه كه با وجود مشكلات عديده به كارشون نياز دارن. تازه به نفع خيلي چيزاي ديگه هم هست مثل كنترل آلودگي هوا و ترافيك. بنظرم بايد پاي درد و دل زنان متأهل شاغل در بخش دولتي بشيني تا فلسفه مصوبه رو خوب درك كني.

    پاسخحذف
  4. شادی جان! اولا که وقتی می خوان یه کاری رو بکنن باید یه توجیهی براش پیدا کنن دیگه بماند که گاهی انقدر پر رو هستن که نیازی به توجیه هم نمی بینن! بله! همه ی اینا هست! اما شاید خیلی از این حرفها در مورد مردها هم صادق باشه! صبح تا شب کار می کنن و به خانواده نمی تونن برسن...اکثرا مردهان که ماشین دارن و باعث آلودگی هوا و ترافیک می شن و غیره! من ایمیلت رو ندیدم پس برام دوبار بفرست لطفا! اما اگر این طرح فقط برای زنان هست اونهم به صورت اجباری هیییییییییچ کدوم از اینایی که گفتی دلیلش نیست و تنها دلیلش حذف زنهاست! اما اگر برای همه باشه چه اجباری و چه اختیاری در اون صورت نگرانی من و هدی بی مورده!

    پاسخحذف
  5. راستي من با ناشناس اولي موافقم.حرمت امامزاده به متوليشه. من در كمال تعجب كمپيني رو از فعالان حقوقدان زن در راستا حقوق زنان ديدم كه قواعد حاكم بر وضع قوانين رو ناديده ميگيرند و مثل بيسواد ها يا حد اقل تحصيلكرده هاي غير مرتبط حرف زده اند. هر گروهي هم به پيشروان اش شناخته ميشه. خوب وقتي كم دقتي كنند مخالفان حقوق زنان هم با پررويي تمام موضوع رو ميكنند پيراهن عثمان. همين ميشه ديگه. البته كار هيچ كدومشون درست نيست ولي عكس العمل گروه دوم دور از انتظار هم نيست.

    پاسخحذف
  6. خب واقعيت اينه كه انگار اينجا همه‌چيز وارونه ست و دليلي وجود نداره از زن حمايت بشه...و خب هميشه اين زنان ما بوده اند كه براي هزار وو يك دليل خود را از درون خورده‌اند

    پاسخحذف
  7. ترسیدند که نکنه این همه پنهانکاری باعث بشه زنها اندک قدرتی برای خودشون متصور بشن که از بیمش مردها از قانونی که مثل یک پدر مهربان نهایت تلاششو برای رفاهشون می کنه فراری میشن.هدف اینه که مبادا ذره ای از ابهت مردانه فرو بریزه

    پاسخحذف
  8. راه حل من اینه که تو این شرایط ازدواج نکنم چون مثل این که دیگه گرفتن حق طلاقم راه چاره نیست انگار?

    پاسخحذف