از 9 سالگی چادر می پوشیدم .نه اجباری در کار بود و نه تهدید و یا تشویقی.یاد گرفته بودم که اینگونه بودن یعنی درست بودن.می خواستم که جادر بپوشم.حتی زمانی که در اوج کودکی مرا وادار کرد زود بزرگ شوم.ذره ای شک نکردم.کودکی بودم که از شبیه بودن به مادرش لذت می برد.کودکی که از بزرگ شدن لذت می برد.از اینکه پسران اطرافش را وادار می ساخت از او فاصله بگیرند خشنود بود.و نمی دانستم برای بزرگ شدن همیشه وقت هست...کودکی اما بر نمی گردد.لذت پریدن از یک بلندی،لذت سرسره بازی بدون هر مانعی ،لذت جیغ کشیدن و فریاد شادی سر دادن،لذت هم بازی شدن با جنس مخالف و کل کل کردن،لذت پیچیدن باد در موهایم،....لذت بزرگ نشدن دیگر بر نمی گردد.
آنروزها و سالهای بعد از آن تا جوانی همیشه به اینکه چادر می پوشیدم افتخار می کردم.حس می کردم سختیهای زیادی را تحمل می می کنم تا بر عقیده ای درست ثابت قدم بمانم.و قطعا اجری عظیم در انتظار من است.آن روزها خودم را برتر می دانستم از دخترانی که حجاب نداشتند،خود را مستحق برترین تشویقها می دانستم و البته در فضای دبیرستان و تا حدی دانشگاهی که من درس می خواندم این تشویقها را دریافت می کردم.پس راضی بودم.
اما بزرگ شدم....
اول از همه دریافتم انسانها برابرند.هیچ کس حق ندارد به دلیل عقیده اش بر دیگری برتر باشد.همانگونه که من حق دارم حجاب کامل داشته باشم دیگری حق دارد هیچ حجابی نداشته باشد.پس از مخالفان حجاب اجباری شدم.
بعد از مدتی دیدم تعداد چادری های تهران اینقدر کم شده است که من در یک محیط کاملا مشخص می شوم.دیدم بیشتر دیده می شوم علریغم اینکه قرار بود حجاب مانعی باشد برای این امر.
کم کم دریافتم خودم را گول می زنم که می گویم چادر هیچ سختی ندارد.زمانی که با چادرباید فرزندم را بغل می کردم و با دست دیگر ساک او را می گرفتم...زمانی که در هوای بارانی یا برفی باید مراقب می بودم تا چادرم گلی و کثیف نشود.زمانی که در دادگاهها به جای اینکه مرا به چشم وکیل ببینند به عنوان زنی دیده میشدم که برای طلاق آمده است.
همه همه سبب شد تا تردید کنم.که این همه عذاب برای چیست؟تردید کردم که به گفته چه کسی برترین حجاب چادر است،چرا باید مشکی بپوشم؟چرا باید خود را از پوشیدن مانتو ها و روسریهای رنگارنگ محروم کنم؟
اما یک دلیل مهم دیگر هم بود چادر را نماد یک تفکر خاص سیاسی می دیدم که از انتساب به آنن فرار می کردم.چادر دیگر برای من معنیش حجاب حضرت زهرا نبود که به کدام دلیل تاریخی می توان ثابت کرد ایشان اینگونه می پوشیده اند،چادر برای من شده بود نمادی که عده ای با این هدف که طرفدارانشان را در سطح جامعه به رخ بکشند آنرا تبلیغ می کردند و من قطعا با آنها فاصله داشتم.
پس دیگر نپوشیدم.علیرغم تمام سختیهایی که یک زن بعد از 16 سال پوشیدن چادر در تمام محیط های اطرافش به آن دچار می شود ....نپوشیدم.قضاوتها شروع شد:عده ای گفتند کافر شده؛ عده ای دیگر اینکه چقدر سست عنصر است که تحت تاثیر عده ای دیگر قرار گرفته و و و ....من اما نشنیدم چون به دست بودن کارم اعتقاد داشتم.
زمان گذشته از آن روز هم ،و من باز هم تغییر کرده ام .من می اندیشم که چرا سختی داشتن حجاب باید برای من باشد تا مردی به گناه نیوفتد،چرا من باید از زیبا پوشیدن محروم باشم به دلیل اینکه مردی که می تواند هرگونه می خواهد لباس بپوشد فکر خطایی نکند؟چرا من نباید وزش باد را در موهایم احساس کنم؟چرا باید در اوج گرما با چند لایه لباس احساس خفگی کنم در حالیکه مردان حتی مذهبی می توانند با یک تیشرت نازک از هوا لذت ببرند؟چرا این همه محدودیت برای من باید باشد؟
می دانید دیگر شعار عفاف و پاکی و اینکه زن مروارید در صدف است برای من هیچ معنی ندارند.اینها همگی ابزارهایی هستند که مردان جامعه برای تحمیل عقایدشان به خورد ما داده اند تا احساس رضایت کنیم از این همه محدودیت.تا خودمان بخواهیم که اینگونه باشیم.و زنان دیگر را هم تشویق کنیم.
در تمام سالهایی که چادر می پوشیدم به خود حق می دادم دیگران را دعوت کنم به داشتن حجاب و برای نداشتن حجاب مناسب به آنها تذکر دهم.اما الان می دانم عقیده من به اسلام و به مذهبم متعلق به من است. هیچ کس نمی تواند از رابطه من با خدایم سوال کند.معتقدم شخصی ترین رابطه رابطه انسان است با خدا که هیچکس را حق پرسیدن از آن نیست.پس دیگر هیچ وقت از کسی نپرسیدم. و عقیده خودم را برای کسی توضیح ندادم.علیرغم اینکه قبلا با صدای رسا از چادر داشتن دفاع می کردم، اما از نداشتنش حرف نزدم.سکوت کرده بودم در برابر چشمان پرسشگر بسیاری از اطرافیانم. اما امروز وقتی دوستی پس از گذشت 3 سال از من چرایی این کار را پرسید و البته کاملا در مورد من و عقایدم قضاوت کرد،به این نتیجه رسیدم که باید می گفتم. نه برای اینکه از خودمم دفاع کنم که قطعا دیگر هیچ اعتقادی به این کار ندارم،بلکه فقط برای اینکه شاید دیگران هم اندکی به فکر فرو بروند و حداقل دیگر کسی را به خاطر عقیده اش مواخذه نکنند.
پی نوشت:جالب شد در مورد موضوعی که فکر می کردم هرگز درباره اش حرف نخواهم زد طولانی ترین پست وبلاگم رو نوشتم.(البته احتمالا)
آنروزها و سالهای بعد از آن تا جوانی همیشه به اینکه چادر می پوشیدم افتخار می کردم.حس می کردم سختیهای زیادی را تحمل می می کنم تا بر عقیده ای درست ثابت قدم بمانم.و قطعا اجری عظیم در انتظار من است.آن روزها خودم را برتر می دانستم از دخترانی که حجاب نداشتند،خود را مستحق برترین تشویقها می دانستم و البته در فضای دبیرستان و تا حدی دانشگاهی که من درس می خواندم این تشویقها را دریافت می کردم.پس راضی بودم.
اما بزرگ شدم....
اول از همه دریافتم انسانها برابرند.هیچ کس حق ندارد به دلیل عقیده اش بر دیگری برتر باشد.همانگونه که من حق دارم حجاب کامل داشته باشم دیگری حق دارد هیچ حجابی نداشته باشد.پس از مخالفان حجاب اجباری شدم.
بعد از مدتی دیدم تعداد چادری های تهران اینقدر کم شده است که من در یک محیط کاملا مشخص می شوم.دیدم بیشتر دیده می شوم علریغم اینکه قرار بود حجاب مانعی باشد برای این امر.
کم کم دریافتم خودم را گول می زنم که می گویم چادر هیچ سختی ندارد.زمانی که با چادرباید فرزندم را بغل می کردم و با دست دیگر ساک او را می گرفتم...زمانی که در هوای بارانی یا برفی باید مراقب می بودم تا چادرم گلی و کثیف نشود.زمانی که در دادگاهها به جای اینکه مرا به چشم وکیل ببینند به عنوان زنی دیده میشدم که برای طلاق آمده است.
همه همه سبب شد تا تردید کنم.که این همه عذاب برای چیست؟تردید کردم که به گفته چه کسی برترین حجاب چادر است،چرا باید مشکی بپوشم؟چرا باید خود را از پوشیدن مانتو ها و روسریهای رنگارنگ محروم کنم؟
اما یک دلیل مهم دیگر هم بود چادر را نماد یک تفکر خاص سیاسی می دیدم که از انتساب به آنن فرار می کردم.چادر دیگر برای من معنیش حجاب حضرت زهرا نبود که به کدام دلیل تاریخی می توان ثابت کرد ایشان اینگونه می پوشیده اند،چادر برای من شده بود نمادی که عده ای با این هدف که طرفدارانشان را در سطح جامعه به رخ بکشند آنرا تبلیغ می کردند و من قطعا با آنها فاصله داشتم.
پس دیگر نپوشیدم.علیرغم تمام سختیهایی که یک زن بعد از 16 سال پوشیدن چادر در تمام محیط های اطرافش به آن دچار می شود ....نپوشیدم.قضاوتها شروع شد:عده ای گفتند کافر شده؛ عده ای دیگر اینکه چقدر سست عنصر است که تحت تاثیر عده ای دیگر قرار گرفته و و و ....من اما نشنیدم چون به دست بودن کارم اعتقاد داشتم.
زمان گذشته از آن روز هم ،و من باز هم تغییر کرده ام .من می اندیشم که چرا سختی داشتن حجاب باید برای من باشد تا مردی به گناه نیوفتد،چرا من باید از زیبا پوشیدن محروم باشم به دلیل اینکه مردی که می تواند هرگونه می خواهد لباس بپوشد فکر خطایی نکند؟چرا من نباید وزش باد را در موهایم احساس کنم؟چرا باید در اوج گرما با چند لایه لباس احساس خفگی کنم در حالیکه مردان حتی مذهبی می توانند با یک تیشرت نازک از هوا لذت ببرند؟چرا این همه محدودیت برای من باید باشد؟
می دانید دیگر شعار عفاف و پاکی و اینکه زن مروارید در صدف است برای من هیچ معنی ندارند.اینها همگی ابزارهایی هستند که مردان جامعه برای تحمیل عقایدشان به خورد ما داده اند تا احساس رضایت کنیم از این همه محدودیت.تا خودمان بخواهیم که اینگونه باشیم.و زنان دیگر را هم تشویق کنیم.
در تمام سالهایی که چادر می پوشیدم به خود حق می دادم دیگران را دعوت کنم به داشتن حجاب و برای نداشتن حجاب مناسب به آنها تذکر دهم.اما الان می دانم عقیده من به اسلام و به مذهبم متعلق به من است. هیچ کس نمی تواند از رابطه من با خدایم سوال کند.معتقدم شخصی ترین رابطه رابطه انسان است با خدا که هیچکس را حق پرسیدن از آن نیست.پس دیگر هیچ وقت از کسی نپرسیدم. و عقیده خودم را برای کسی توضیح ندادم.علیرغم اینکه قبلا با صدای رسا از چادر داشتن دفاع می کردم، اما از نداشتنش حرف نزدم.سکوت کرده بودم در برابر چشمان پرسشگر بسیاری از اطرافیانم. اما امروز وقتی دوستی پس از گذشت 3 سال از من چرایی این کار را پرسید و البته کاملا در مورد من و عقایدم قضاوت کرد،به این نتیجه رسیدم که باید می گفتم. نه برای اینکه از خودمم دفاع کنم که قطعا دیگر هیچ اعتقادی به این کار ندارم،بلکه فقط برای اینکه شاید دیگران هم اندکی به فکر فرو بروند و حداقل دیگر کسی را به خاطر عقیده اش مواخذه نکنند.
پی نوشت:جالب شد در مورد موضوعی که فکر می کردم هرگز درباره اش حرف نخواهم زد طولانی ترین پست وبلاگم رو نوشتم.(البته احتمالا)
پی نوشت 2: جالبتر شد،دیروز مصادف بود با تاریخ کشف حجاب رسمی توسط رضا خان.!!
البته اعتقاد شما مربوط به خودتان هست. اما برای من جالبه از 9 سالگی تا همین حالا خیلی درباره اینکه چرا باید حجاب داشته باشی و چرا نباید داشته باشی از زوایای مختلف فکر کرده ای، اما مهم ترین دلیلی که حداقل در اسلام باعث شده تا مسئله ای به عنوان حجاب به وجود بیاید در تفکراتت جایی نداشته.
پاسخحذفدر این نوشته چه زمانی که حجاب را انتخاب کردی و از آن دفاع می کردی هیچ حرفی از دستور خدا و چند و چونش ننوشته ای و چه زمانی که حجاب را برداشته ای!
خوشحالم که نوشته شما رو دیدم. هر اون کاری که فردی براساس فکرها و نتیجه هایی که داشته، انجام شده، قابل تقدیر هست. به شما تبریک میگم
پاسخحذفحتی وقتی از یک سری علما هم در مورد حجاب پرسیده اند، گفته اند که در قرآن چیزی در مورد اینکه باید حجاب داشته باشی، نیامده است
باید راجع به همه ی چیزهای دیگه هم که گفتند، تحقیق کرد. شاید اونطور نباشه که ما تابحال فکر می کردیم
انجام شده = انجام داده
پاسخحذفعزیزم چقدر خوبه که تو اونقدر بزرگ !!! شدی که از خدا هم جلو زدی چون او یه شرط(تقوی که البته حجاب روهم شامل میشه)برای برتری بنده هاش قائله ولی از نگاه بزرگ!!!و عادلتر!!!تو همه برابرن واین جای تبریک داره!در ضمن تا جایی که من میدونم منزل کودکی شما حیات داشت وتو میتونستی تا دلت میخواست بدوی و فریاد شادی بزنی و وزش باد رو لابه لای موهات حس کنی حالا یعنی موند کل انداختن با جنس مخالف که اونم اگر به کل لفظی رضایت بدی و اصرار به کشتی گرفتن نداشته باشی میسر بوده دیگه تو حسرت چی رو می خوری نمیدونم!
پاسخحذفمیبخشین لخت و عریان که نیومده وسط قابل توجه اقایون ناشناس
پاسخحذفهمه حجاب چادر نیست
طرف با مانتو هم دستور خدا را اجراکنه به شرط اینکه چه مانتویی باشه
طرف چادری هم میتونه پست ترین کارها رو بکنه در صورتی که ذاتش خراب باشه
من فکر نمیکنم اینقدر که الان داری میگی در موقع حجاب فکر کرده باشی، و البته نمیدونم چرا بعد از 3 سال که میخوای در مورد کشف چادر(والبته کشف حجاب)حرف بزنی اینقدر آشفته ای که حرفهات پر از تناقض گوییه؟
پاسخحذفمن به نظرم علت همون عدم اعتماد به نفسه عزیزم کسی که به خاطر کم شدن شمار چادریان در تهران چادرش رو از دست میده باید منتظر موند که به خاطر کم بودن آمار مذهبی ها کلا همه چیزش رو از دست بده
رو اعتماد به نفست بیشتر فکر کن
وای خدا ببین این فمنیسم چه میکنه با عقاید زنان ما
پاسخحذفخانوم جان اتفاقا دیشب یکی از رهبران ایرانیتون داشت از همین خزعبلات سر هم میکرد(شادی جون رو میگم)
من با اون خانوم یا آقای ناشناس یکی مونده به آخر موافقم انگار وقتی کوچک تر بودی بزرگ! تر بودی ولی حالا که به ضعم خودت بزرگ شدی داری کوچیک و کوچیک تر میشی
دينداري هيچوقت با اين نوع طرزتفكر جور در نمي آيد..مثلا چرا بايد خواب شيرين صبحگاهي را فدا كنم به خاطر دو ركعت نماز صبح! اگر اين طور باشد كه تمام دستورات دين را ميتوان زير سوال برد!به خاطر تجربه وزش باد در لابه لاي موها كه حجاب را نمي توان به كلي خط بزنيم!!روح دين مبارزه با همين نفس هزار رنگ است كه دليل و توجيه هم زياد دارد...
پاسخحذفعزیزم ! همونطور که انتظار داشتی آماج حملات کسانی واقع شدی که مفهوم عفت و حجاب را در یک پارچه سیاه خلاصه کرده اند. انگار کل یک میایرد مسلمانی که در دنیا چادر سیاه نمی پوشند بی دینند(بگذریم از بقیه 5 میایارد که به نظر این افراد کلن جاشون توی جهنمه). اتفاقن تو از معدود ادم های شجاعی هستی که من روند تفکر و تصمیم عقلانی ات را دیدم و شاهد بودم که صرف این که کسی به تو بگه این دستور خداست تن نمیدی . اون آدم هم از نفر قبلی شنیده که دستور خداست و آن قبلی هم از نفر قبلی ولی خوشبختانه خدا بهمون عقل داده و سواد.کافیه قران را باز کنی و بخونی همین.
پاسخحذف(کامنت های گودرت امیدوار کننده تر بود. به توصیه وحیده اومدم کامنتای اینجا را هم بخونم. خودت می دونی که تعداد این ادم ها در حال کاهشه و داره نسلشون منقرض میشه خوشبختانه)
چرا همه این مخالفا ناشناسن؟ چرا پا رو دم یه مشت ناشناس گذاشتی خب؟ پاتو ور دار بذار در رن
پاسخحذفمن چون تا حالا خواستگار نداشته ام و امکان ازدواج ندارم دلم میخواد با یه پسر دوست بشم و باهاش رابطه جنسی برقرار کنم.به کسی چه؟ من چرا باید چون ازدواج نکرده ام خودم رو از این تجربه محروم کنم؟چرا باید سختی پاکدامنی رو تا آخر عمر به خودم بدم؟منم با این خانم موافقم.خوشحالم که یکی پیدا شد که حرف دل منو بزنه.
پاسخحذفخانم نویسنده محترم
پاسخحذفنظر شما رو خوندم، متاسفانه جامعه ای که ریشه اش به ریش وصل شه و گاهی برای برداشتن چادر و گاهی دیگر برای گذاشتن اون زیر فشار باشه برای نقد و انتقاد جامعه مناسبی نیست.
در جامعه ای که سید محمد خاتمی رو اقلیتی طرد کنن شما چه انتظاری دارید؟
در جامعه ای که حقوق اساسی به منزله دستمال توالت ست شما حقی ندارید.
نظرات شما صحیح ست نه برای بازگو کردن
قابل توجه اون دوستی که موضوع رو کلا اشتباه متوجه شده:
پاسخحذفخانومی ! موضوع پستی که داری ذیلش نظر میدی علیرغم عنوانش که به چادر و علت نپوشیدن چادر از طرف نویسنده اشاره داره در واقع نفی حجاب و زیر سوال بردن فلسفه حجابه وگرنه اینقدر نپوشیدن چادر توسط یک آدم ملون المزاج موضوع خاص و قابل توجهی نیست که دوستان رو راغب کنه که کامنت بذارن
توصیه میکنم یک بار متن رو با دقت بخون
خوبه که لا اقل به قول خودت!!!!!!!کسی رو تشویق نمیکنی که مثل تو رفتار کنه!!!!!!!باز جای شکرش باقیه که فعلا عقایدت رو واسه خودت نگه داشتی وپرنه خدا به دادت میرسید اون دنیا از عاقبت چادر هااااااا و البته حجابهااااایی که تو به به باد دادی!
پاسخحذفقربونت!تو دادگاه یه کیف وکالتی میگرفتی دستت که با زنیکه ها اشتباه نگیرندت.به همین راحتی.....
پاسخحذفخانم وکیل.
پاسخحذفتوجیهاتت اصلا از یه وکیل پذیرفته نیست.
شما چادرتو در میاری,در آر.لباسای رنگارنگ و زیبا میپوشی,بپوش.به حجاب اعتقاد نداری نداشته باش اما خدا وکیلی چیکار داری که میخوای کارتو توجیه کنی؟چه کاریه که میری سراغ حضرت زهرا(س)و پای ایشون رو میکشی وسط؟حالا گیریم که ایشون چادر یا چیزی شبیه اون نمیپوشیدن.اما نعوذبالله آیا ایشون در گرمای حجاز واسه اینکه باد لابلای موهاشون بپیچه و یا اینکه با نامحرم خوش و بش کنن و یا اینکه از جوونیشون لذت ببرند کلا حجاب هم نداشتن و رنگوارنگ میپوشیدند؟
مراقب حرفهائی که میزنیم و تالی فاسد نوشتارمان بیشتر باشیم بد نیست؟
اگر دینداری راحت بود که بهشت را پاداش دیندار قرار نمیدادند.با شما موافقم.حجاب داشتن و بویژه چادر پوشیدن اصلا راحت نیست.پرهیزکاری همیشه سخت تر از ولنگاری بوده است. آیا از ما میپذیرند که چون حجاب سختی دارد پس ما مختاریم که حجاب نداشته باشیم. ؟
پاسخحذفکاش اون دوستتون هیچ وقت از شما نمیپرسید چرا دیگر چادر نمیپوشی؟
پاسخحذفکاش میذاشت این زبان شیطان تا ابد در کام بماند
کاش هیچ وقت مادرتون چادری نبود!!!!!
کاش من یک زن بودم تا بهت ثابت میکردم حجاب و سختیش چطور میتونه تو رو به قرب پروردگارت برسونه؟
تو با خودت هم رو راست نیستی خانوم محترم از تنبلی و به خاطر به مد گشتن و کم نیاوردن از دوروبری هات _چادربخوره تو سر من _حجابت رو گذاشتی کنار اون وقت برای توجیه وجدانت فلسفه میبافی؟
شما با چی مخالفید؟
پاسخحذفبا اجباری شدن حجاب توسط حکومت یا توسط خدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اللهم اجعل عاقبه امورنا خیرا
پاسخحذفبه عنوان ِ فردي كه نه به خدا اعتقاد دارم به بهشت و نه به حجاب و تنها دغده زندگيم انسانيت و اخلاق ِ بايد بگم كه يه راه به ذهن ِ من ميرسه :
پاسخحذفنه مثل ايران حجاب اجباري و نه مثل بعضي دول غربي كشف حجاب اجباري .
انسان هاي آزادن خودشون شيوه زندگيشون رو انتخاب كنن به شرطي كه باعث آزار و سلب آزادي ديگران نشه .
دوستاني كه مخالفت كردين خواهشا بيشتر تفكر كنين و ببينين جامعه اي با اين طرز فكري كه من گفتم ميتونه اتوپيا باشه ؟
خیلی تابلوه که صبا و حسام و ناشناس و وجدانت و .. همه یک نفر هستند. خانم وکیل فمینیست عزیز ما بیدی نیست که به باد این ناشناس نما بلرزه.
پاسخحذفزنده باد آزادی بیان زنده باد فمینیسم، شادی صدر (که ماتحت خیلی ها رو سوزونده و خواهد سوزوند به حول و قوه الهی). انقدر از این اراحجیف بگین که خسته بشین. خوشبختانه از هر ده تا زن بپرسی 7 تاشون به برابری و آزادی زن معتقدند. شما هم برین کشکتونو بسابین.
سلام. برام جالبه که بیشتر کامنتگذارهای اینجا طوری حرف میزنن که انگار شما حجاب رو از سر اونها برداشتید نه از سر خودتان. این فکر کردن و دوباره انتخاب کردن بهنظر من بسیار عالیه. و اگر اینطور نبود هنوز داشتیم توی غار زندگی میکردیم. بیشتر آدمهای مذهبیای که میبینم با تکیه مذهب خودشان رو از رنج فکر کردن راحت کردهن و جواب همه سوالهای بیجواب رو با "چون خدا گفته" میدن. جالبه دختردایی چارساله منم همین جواب رو میده. چون خدا گفته!
پاسخحذفبرای من این تفکر، زیر سوال بردن بدون واهمه و تغییر عادتهایی که به نظرمان درست نیست بسیار تحسینبرانگیزه.
آفرین به نوشته و روند منطقی تغییر تفکر نویسنده به خاطر انتخاب بر اساس شناخت بیشتر و به دور از تعصب و حب و بغض، صرف نظر از اینکه دیگران چه فکر میکنند و چگونه قضاوت میکنند .
پاسخحذفکامنت های پای نوشته را که خواندم , از این همه خشک مغزی و تعصب کور که به بسیاری آدم ها اجازه میدهد انتخاب آزاد یک انسان را تنها به جرم آنکه شبیه انتخاب آن ها نیست آماج تهمت و توهین و حمله های لفظی قرار دهند متاسف شدم . به جز یکی دو کامنت باقی همه نا امید کننده بود. علی رغم اینکه متن از هر گونه تند روی و اهانت به یک طرز تفکر خاص کاملا پاک بود و حتا جانب احترام را برای آنها که حجاب را بر اساس عقیده شخصی انتخاب میکنند رعایت کرده بود، کامنت ها پر بود از اهانت و جانبداری کور و بی احترامی به حق انتخاب. و جالب آنکه از تمام متن تنها یک عبارت " پیچیدن بعد میان موها " رگ غیرت بر انگیز تر بوده !! طرفه آنکه اولین و آخرین دست آویز هم زدن به صحرای محشر " غیرت شوهر " و " عفت زن " است که انگار معیار اندازه گیری آن سیاهی چادر است و بس ! و انگار رنگ های دیگر غیرت پریش است و عفت کش !
کمی چشم باز کردن و دیدن دنیای اطراف بد نیست. دنیا همانی نیست که پای منبر ۳ دا و ۳۰ ما به خوردتان میدهند.
دوست نسرین جون بد نیست همیجوری که ادای روشنفکرا رو در میاره به تاسی از اونها شعار زنده باد مخالف رو هم قبول داشته باشه.
پاسخحذفسلام
پاسخحذفخیلی فرایند ذهنی و روند تصمیم گیری تون برای من آشنا است. در واقع این عین اتفاقی بود که برای من افتاد.
نکته عجیب کامنتهایی که من برای این پستتون دیدم. اول اینکه کنار گذاشتن چادر به معنای کنار گذاشتن حجاب نیست. دوم اینکه کنار گذاشتن حجاب به معنای کفر ورزدین نیست. سوم اینکه اصلا چور این همه راحت همه قضاوت می کنند. انگار همه از منظر خدایی مسائل رو واضح می بینند که این همه با قاطعیت حکم صادر می کنند
آخر هم اینکه اگر هر کسی به حجاب معتقد هست و به اعتقادش عمل می کنه بسیار بسیار محترمه و خلافش هم همینطور. مهم اینه که آدم کاری رو انجام بده که قلبا ازش رضایت داره. وگرنه انجام هر کاری بدون اعتقاد و فقط به طمع نعمات بهشتی به نظر ارزشمند نمی یاد
یا حق
کسی که هنوز چادر می زنه : بازم از این دلنوشته ها بنویس،باهات موافقم.
پاسخحذفخیلی باهال این کامنت ها انگار 2 نفر دارن با هم چت میکنن یه دفعه عرض نیم ساعت ده تا کامنت موافق قظار شده
پاسخحذفقابل توجه نسرین جون
به نظرم چند تا از این ناشناس ها +p+n+چادری و... خود خانوم وکیله باشن نه؟
بابا کمی دقت کنید این خانوم داره کل حجاب و لزوم رعایتش رو رد میکنه چادر که مهم نیست
پاسخحذفآره دقیقا من که به شخصه احساس میکنم این خانوم با این توجیهاتی که برای در آوردن چادرش و نم نم بی حجاب شدنش میاره انگار چادر از سر محجبه ها داره برمیداره!!!!
جناب دیده بان
پاسخحذفدقت کن که بیشتر نظریات مخالف یک جور مخالفت تند و بی منطق و اهانت آمیز دارند و پر از غلط های املایی و انشایی است درست مثل خود شما که ( حال ) را ( هال ) مینویسید. از بس که به جای فهم نظر مخالف مدام در قید کوبیدن و اهانت و ابراز دشمنی و چسباندن نظر خود به نظر خدا هستید ! پس به جای دنبال توهم بودن که نویسنده همه کامنت های موفق یک نفر است کمی به خودتون نگاه کنید !
این دینداران و امر به معروف و نهی از منکر کنندگان چرا ناشناسند؟! چرا آدرس وبلاگ و ایمیل اعلام نمی کنند؟ از چه می ترسند؟!
پاسخحذفدوست عزیزم به تو افتخار می کنم اما با وجود این انصار حزب اللهی که به وبلاگت گیر داده ترجیح می دهم زیاد چیزی نگویم!
همین قدر که کامنت ها به شماره سی و شش رسیده و تو سکوت کرده ای و اینهمه آزاداندیش و بزرگ هستی خود توضیح همه چیز است.
خوشحالم که تو خانم متجدد و مدرن و روشنفکر دوست من هستی. من هم این مسیر را پیموده ام. تو بهتر می دانی
اول
پاسخحذفسلام
دوم
"همانگونه که من حق دارم حجاب کامل داشته باشم دیگری حق دارد هیچ حجابی نداشته باشد.پس از مخالفان حجاب اجباری شدم"
این نظر دقیقا غلطه. هر کشور بنا به مقتضیات دین و خط مشیی که داره قوانینی برای پوشش وضع کرده. همانگونه که مدعیان حقوق بشر هم با توجه به خط مشی خداگریزانه و فطرت ستیزانه شون الان حجاب داشتنو ممنوع کردن. ایران یک کشور اسلامیه پس...
سوم
"چادر دیگر برای من معنیش حجاب حضرت زهرا نبود که به کدام دلیل تاریخی می توان ثابت کرد ایشان اینگونه می پوشیده"
منابع بسیار از اهل سنت و شیعه نقل شده. تاریخ طبریو اسرار آل محمد به عنوان نمونه. که حتی فکر نمی کنم زحمت تحقیق به خودتون داده باشین چون کتب و اسناد به طور چشمگیری زیادند.
چهارم
تناقضات نوشتتون زیاده خانوم وکیل
به عنوان نمونه:
"حس می کردم سختیهای زیادی را تحمل می می کنم تا بر عقیده ای درست ثابت قدم بمانم."
اما در چند خط پایین تر:
"کم کم دریافتم خودم را گول می زنم که می گویم چادر هیچ سختی ندارد"
آخر ما نفهمیدیم که کی حجاب سختی دارد کی ندارد.
پنجم
همانطور که در چند جای نوشته از زیر زبونتون در رفته، و من هم در این مورد با شما موافقم، کنار گذاشتن چادر توسط شما بیشتر به دلایل سیاسی بوده، که من اسمش را می گذارم سیاست زدگی کودکانه.
ششم
اسم و آدرسمم گذاشتم، که مکند طاعنان مجال وقیعت یابند.
هفتم
والسلام علی من التبع الهدی
بنده از هفت سالگی چادر می پوشیدم تا همین الآن
پاسخحذفبه عبارتی بیست سال و 6 ماه
بر خلاف شما هیچ وقت از چادر پوشیدنم دفاع نکردم و هیچ وقت به کسی توضیح ندادم
و در مقابل و باز هم بر خلاف شما هیچ وقت به خودم اجازه ندادم کسی را به رعایت حجاب حتی دعوت کنم
بنده هم از همان حزبی که شما به آن اشاره کردید متنفرم
ولی هیچ وقت اصراری نداشته ام که در انظار عموم چیزی غیر از آن که مردم تصور می کندد جلوه کنم
آن ها که مرا می شناسند می دانند که از آن حزب نیستم و آن ها که مرا نمی شناسند همه نیست چه قضاوتی درباره پوششم می کنند
شما از ابتدا حتی به حجاب هم اعتقاد نداشتید، چه برسد به چادر
بله کاملن مشخصه که این کاربرهای ناشناسی که داد مخالفت سر داده اند همه یک نفر هستند و اتفاقن آقا هم هستند. نوشته های این کاربر و پشتکارش در ادامه دادن به اون مخالفت های بی پایه و مردسالارانه بیشتر بوی «گرفتن مزد در قبال کامنت گذاشتن» رو می ده. توی بلاگ نسوان هم همین اتفاق داره میفته. برادران بسیج گویا خیلی نگران بلاگ های زنان آزاده ایران هستند.
پاسخحذفامیدوارم روزی برسه که کسی نتونه به خودش اجازه بده با بیان اینکه «ما مسلمون ها»، «دین ما»، «خدا می گه» و امثال اونها عقاید خودش رو به دیگران تحمیل کنه.
نسیم بهاری
جناب آقا صدرا
پاسخحذفاینکه پوشش یک مساله تا حد مناسبی شخصیه که دیگه خیلی طبیعیه. حتی در زمان رسول اکرم هم حجاب زنان اجباری نبود. حجاب، نماز، مسلمانی و ... همه مسائل شخصیه که متاسفانه حکومت نابخر جمهوری اسلامی با ورود خودش به خیطه این مسایل اونها رو بی ارزش کرده
اینکه ائمه چی می پوشیدن یک حرفه اینکه آیا مه هم باید حتمل شبیه به اونها بپوشیم یک حرف دیگه. مثلا خود جنابعالی مثل حضرت پیامبر دشداشه و عبا می پوشی و موهات رو بلند می کنی. خوب نمی کنی دیگه شازده. عین این غربی ها شلوار می پوشی :)
بعد هم حاج آقا اگه دوست داری بفهمی چادر سختی داره یا نه یک روز امتحانش کن. بگذار برات بگم تا حالا شده چادرت از در تاکسی بیرون بمونه و بره لای چرخ ماشین و تیکه پاره بشه و راندده و مسافرها و خودت زهره ترک بشین؟ تا حالا شده چادر لای پات گیر کنه از بالای پله ها بیفتی و دستت بکشنه؟ از اون باحالتر تا حالا شده ظهر تابستون برای کار پایان نامه ات بری دانشگاه و سیاهی چادرت اساسی گرمای آفتاب رو جذب کنه و به رسیدنت تو خونه به خاطر آفتاب زدگی غش کنی؟
یک بلوز و شلوار می پوشی حالش و می بری نشستی بیرون گود و می گی لنگش کن؟
و دیگه اینکه اگر کسی به هر دلیل اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی که در جامعه اش می بینه تصمیمی بگیره می شه بهش گفت سیاست زدگی کودکانه؟
و دیگه اینکه این حد بالای قضاوت کردن در مورد آدم ها رو خدابهت اجازه داده برادر؟ کاش کمی هدایت بشیم ما ها. کاش کمی نزاکت و احترام به نظر دیگران رو یاد بگیریم
یا علی
نازنین زهرا خانم
پاسخحذفاحتمالا ایشون با نفی "لااکره فی الدین" از طرف حکومت مخالفند و البته با مورد قضاوت قرار گرفتن به خاطر یک مساله شخصی :)
این "کامنت بیشتر مزد بیشتر" فرضیه خیلی خوبیه ها و البته شواهد زیادی هم در اثباتش وجود داره. این همه پول که میریزن تو حلق این برادرا واسه مقابله با جنگ نرم و وبلاگهای فمینیستی و .. خب باید یه جوری معلوم بشه دیگه. اینها که قدرت تولید محتوا ندارند .بهشون گفتند نذارین وبلاگها عرصه جولان عقاید خلاف ما باشه و آنطور نباشد که حرفهای ما کشک و پشم باشد. میخوان قدرت نمایی کنند و بگن تعداد ادم های مخالف زیاده. یه کم هم برای ترسوندنه. که بگن مواظب خودت باش یه روز دیدی ریختیم سرت و خلاص. همون وحشی بازی های دنیای واقعی را یک عده وظیفه دارند در فضای مجازی اعمال کنند.
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفجهت اطلاع اون دوستی که همه ناشناس ها رو مرد تصور کرده بنده یکی از اون ناشناس ها هستم که خانمم.اسمم رو هم نگفتم چون خانوم وکیل من رو نشناسه ، نشناسه تا خجالت نکشه و از این به بعد هم حرفهاش رو بزنه.
پاسخحذفسلام
پاسخحذفاین کامنت را فقط برای صاحب وب(دوست پانزده ساله ام) میگذارم لطفا کاسه داغتر از اشها جواب ندهند. من با کامنتهای توهین امیز کاری ندارم ولی اگر تو بخواهی میتونم اسم 10 نفر از کسانی که به اسم ناشناس برات کامنت گذاشتند رو بهت بگم. اگر کامنتها ناشناسن به این علته که هیچ کدوم نمیخواهیم این دوستی و حرمتی که بینمون مونده از بین بره .اگر تو در این چند سال چیزی نگفتی کسی هم چیزی نپرسید. تعجب کردیم ناراحت شد قلبمون ازرده شد حتی من اشک ریختم برای دوستی که روزگاری بود که ساعتها باهم بودیم وسخنها می گفتیم و حرفها انگار از یک دهان خارج میشد نه چند دهان . من بارها گفته بودم........قلبش آسمونیه کاش من هم می تونستم ! ولی حالا دیگه اصلا نمی فهمیدمش. وقتیکه دیگه چادر سر نکردی وقتیکه مانتو گشاد جاشو با مانتو تنگ عوض کرد وقتیکه صورتیکه هم زیبا بود هم معصوم نقاشی شده نظر محرم ونامحرم ظاهر شد مدام از خودم میپرسیدم چی شد که شک کرد حالا شک برای همه ممکن پیش بیاد چی شد وقتیکه شک کرد عوض رفتن پی رفع شک و سراغ کسی که از خودش بیشتر بدونه مونده وبه کسانی چنگ زده که اگر کمتر از خودش ندونن بیشتر نمیدونن .دوست خوبم! دوست خوب کسی نیست که هر کاری میکنی تشویقت کنه ! کاش میشد اون روزها برمیگشت !باور کن میشه ادم بزرگ بشه همسر بشه مادر بشه وکیل بشه ولی بازم دیندار واسمونی بمونه فقط باید علم و ایمان وعملمون تو بزرگ شدن ازما جا نمونن. " والسلام علی من اتبع هدی "
من چند وقته که برای بازشناسی دوست 16سالم هر روز این وبلاگ رو میخونم.(یک روز من وقت نکردم سر بزنم چه خبر شده؟) میخونم تا دوباره بشناسم دوستی رو که روزگاری نه چندان دور ما سری از هم سوا بودیم، صمیمیتی بین ما حاکم بود که کمتر بین دوستان وجود داره. ولی افسوس و آه که ازآن دوست قدیمی فقط یک اسم و فامیل مونده.
پاسخحذف...جان چی شد که تو به اینجا رسیدی؟ اون اطلاعات مذهبی که 2-3 روز پیش ادعا میکردی کم نیست اینها بود؟
چرا بی ادبانه اسم خانوم فاطمه زهرا رو در این پست سراسر اشتباهت آوردی؟ بگذار لا اقل ارادتت به اهل بیت برات بمونه.
اگر معتقدی که چادر حجاب حضرت زهرا(س)نبوده(که اتفاقا بوده)لا اقل بگو که معتقدی ایشون حجاب کامل داشتن. حالا بحث راجع به اینکه آیا ما باید مثل ایشون بپوشیم یا نه بماند.
چرا به دوستان هم نظرت نمیگی اون روزها وقتی میرفتیم مناطق جنگی دعات همیشه این بود که بتونیم راه شهدا رو ادامه بدیم. حالا اینه ادامه راه شهدا؟
وای هر چی فکر میکنم نمیتونم بفهمم تو چرا این جوری شدی؟
- بابات که خدا رو شکر لقمه حلال بهت داده بود.
-دوستهات در انفوان جوانی که روح سرکش آدم به هر طرف میره همه بچه مذهبی بودن.
-بر خلاف اون دوستی که ریشه مشکلاتت رو در بچگی دیده بود من میدونم که تو در خانوادهای مذهبی، تحصیل کرده و فهیم بزرگ شدی.
نمیدونم چرا برکت زیارت خون شهدا ازآفات اینچنینی حفظت نکرد؟
وای اگر شروع این راه که به ترکستان میرسه از شروع آشناییت با "راهی" باشه چی؟ وای بر من که تو رو با اونها آشنا کردم.
یادته ما با هم برای داشتن فرزند صالح و مومن و خداجو دعا میکردیم تو رو خدا مواظب پسرت باش.
سخت است فهماندن چيزي به كسي كه براي نفهميدن آن پول مي گيرد.
پاسخحذفسلام
پاسخحذفمن خوشگله ام . شناختي كه؟
قبلا كه آدرس ات رو داده بودي يكي دو بار چك كردم ديدم آپ نكردي فكر كردم فعال نيستي. حالا گفتم بيام يه سر بزنم ديدم حسابي اكتيو شدي عژيژم.
وقت نكردم همه پست هات رو بخونم كه هيچ. وقت نكردم همه كامنت هايي كه به اين پست دادند رو بخونم.بخونمشون ميام ميكامنتم مفصل
اشكال نداره كه؟
فعلا بوس و باي
هی خواستم هیچی ننویسم ولی نشد!هر چی این کامنت ها رو می خونم نمی فهمم اینجا کجاست که همه در تلاشند هم رو قانع کنند.یکی بی ادبانه و یکی محترمانه.....دوستای عزیزت که انگار با چادر و ظاهر تو دوست بودند چون ابراز عقیده راجع به یه دغدغه ذهنی رو هم تاب نیوردن...و سعی کردن با توهین و زیر سوال بردن تو حکم ارتداد تو رو از یک شو و مسلمانی خودشون رو از سوی دیگه ثابت کنن!!!این هم معنای جدید دوستی کسانی که در نقش کاسه داغ تر از آش از حضرت زهرا دفاع می کنند و به عنوان مدافع کاش ذره ای از فضایل اخلافی ایشان را در نقد نگارنده رعایت می کردن!
پاسخحذفکاش درصد کمی از این کسانی که نگران بر باد رفتن اعتقاد تو به حجاب بودند نیم نگاهی به جامعه اسلامیان می انداختند که دولتمردانش حجاب که نه اصول اولیه مسلمانی را هم بر باد داده اند!
اول-تعداد کمی از نظرات به دلیل استفاده از الفاظ نامناسب و یا توهین به افرادی غیر از خودم حذف شد.
پاسخحذفدوم-من هیچگاه در وبلاگ به هیچ کامنتی جواب نداده ام.ولی شاید در پستی جداگانه کمی به بحث در این مورد به پردازم.(اگر عمری و حوصله ای باقی بود)
سوم-کاش دوستان ناشناسم می دانستند من اینقدر برای عقاید دیگران هرچه قدر مخالف ارزش قائل هستم که نگذارم به دوستی و رابطه ام با انها لطمه ای بزند.
ناشناس عزیز، کی گفته ملاک تقوا حجاب داشتن است؟ و بله. کل کل با جنس مخالف در اون سن نه تنها بخش جدایی نپذیری از اون دوره است و روند طبیعی رشده که ما مانعش می شیم بلکه می تونه خیلی هم مفید باشه و از بسیاری از اشتباهات و زشت کاری های بزرگسالی که الان توی جامعه مون کم نمی بینیم هم جلوگیری کنه.
پاسخحذفناشناس های عزیز، این خود برتر بینی تون که از تفاوت عقیده تون با دیگران سرچشمه می گیره نقطه ی ضعفتونه. مانع بزرگ شدنتونه. انقدر بزرگ میبینید خودتون رو که اصلاً نمی تونید دیگران رو ببنید، حرف هاشون رو بشنوید. کمترینش اینه که این خصوصیتتون اعمالتون رو ضایع می کنه. خدا آدمای متکبر رو دوست نداره.
اسلام دین اخلاقه. دین انسانیته. نه دین احکام. احکام بخشی از دین اسلامه. بخشی که می تونه پله ی ترقیه مسلمونا بشه. بخشی که به تنهایی معنی نداره. مسلمونی که علاوه بر اینکه روح دین رو خوب درک کرده احکام رو هم تمام و کمال اجرا می کنه البته که برتری داره بر دیگران ولی اون مسلمون می دونه نمی شه از ظاهر دیگران درباره ی تقواشون و اعتقادشون قضاوت کرد.اون هیچ وقت به خودش اجازه نمی ده این طور اعتقادات دیگران رو زیر سؤال ببره. نمی شه کسی رو به خاطر اینکه احکام رو لب پریده اجرا می کنه کافر و بی دین دونست.
خدا خیلی بزرگ تر از اینهاست.
کاش یاد می گرفتیم به جای اینکه همش دیگران رو نقد کنیم خودمون رو نقد کنیم. به جای اینکه بخوایم دیگران رو اصلاح کنیم، خودمون رو درست کنیم شاید که تآثیر مثبتی باشیم رو ی حتی فقط یک نفر دیگه تو زندگیمون.
دوستم! فكر ميكنم همه چيز به همان انتخاب برميگردد. وقتي يك خانم اروپايي مثلا مسلمان ميشود همه چيز را با هم ميپذيرد. براي حجابش مي جنگد و در موقعيت هاي مختلف اجتماعي بابت آن هزينه ميدهد. اينكه بحث حجاب آيا واقعا به همين شكل در قران آمده است يا خير موضوعي است كه كه بايداز راه آن واردش شد و تحقيق كرد. بيشتر هم در جهان عرب خانم فاطمه مرنيسي به اين مسائل پرداخته و حجاب را مختص زمان پيغمبر دانسته است كه اگر در اينترنت يك چرخي بزني پاسخها و انتقادات مربوط به آن را پيدا خواهي كرد. فكر ميكنم اگر فضاي نقد و بحث باز باشد و احساسات مانع قضاوت صحيحمان نشودبحث حجاب و زن مسلمان بيشتر فهميده ميشود و انتخاب آن صحيحتر و آسانتر اتفاق مي افتد. در هر صورت واقعا اكراهي در دين نيست و كسي را به اجبار نميتوان وادار به كاري كرد.
پاسخحذفبعضی از دوستان چنان کامنت گذاشتن که انگار هدی کشف حجاب کرده
پاسخحذفاین تفکرات بیمار گونه رو بذارید کنار
کجای اسلام گفته حجاب فقط چادره یکی بیاد به من مستند و سمتدل تو صبح بده که کجا گفته ؟
هدی گفته حجاب به رنگ نیست
به چادر نیست
تو حق داری شاد باشی ، لباسای رنگی بپوشی، حق داری احساس کنی زیبایی
بابا حق داری زندگی بکنی و از زندگی کردن لذت ببری
دوست عزیز
هر کس را به دین خود
لا اکراه فی الدین
هیچ انسانی بر انسان دیگری برتری نداره مگر به ایمان
ایمان تو وجود آدم هاست
ایمان فقط حجاب نیست ، حالا اگه شما فهمیدید این حرف رو !
بعدشم من دارم فکر می کنم این ناشناس همچین اومده کامنت گذاشته گفته اسممو نمی گم تا نویسنده خجالت نکشه که انگار نویسنده چی گفته! اتفاقن اونی که ناشناس کامنت گذاشته خودش خجالت کشیده از خودش و اسمشو نگفته !
من در تعجبم از آدم هایی که هر جا میرن و می خوان نظر خودشونو به همه تحمیل کنن
هر کس هر نظری داره برای خودش محترمه
حالا تو به خاطر اعتقادات و باور یکی دیگه حق نداری بهش توهین کنی
تو به حجاب اعتقاد داری رعایتش کن و کاری به کار بقیه نداشته باش
من به حجاب اعتقاد ندارم و کاری به کار بقیه ندارم
تو رو به دین خودت من رو هم به دین خودم
نویسنده مطلب نظرشو گفته
پاسخحذفتو وبلاگ خصوصی خودش گفته
و تو حق نداری بیای بهش توهین کردی
هر کسی یه عقیه ای داره
و ما باید به حریم همدیگه احترام بذاریم
...
نویسنده در موضع گیری خاصی در زمینه حجاب نکرده ، احساسات خودش و عقاید خودش و تفکرات خودش رو نوشته و با بیکینی پا نشده بیاد تو خیابون که ، یا مثلا نگفته بیکینی بپوشید بیاید تو خیابون ، یا مثلا شما رو به کشف حجاب که ترغیب نکرده !
هر کسی عقیده ای داره
یاد بگیرید به عقاید همدیگه احترام بذارید
کامنت بیشتر مزد بیشتر چیه؟
پاسخحذفip همه کسایی که نظر میذازن معلومه، اگر شما سوادتون به چک کردنش قد نمی ده، لطفا حرفای خنده دار هم نزنید.
البته حق هم با شماست
وقتی جوابی منطقی نداشته باشی، باید هم دست به لاتاالات بشی...
تحسین و تبریک!
پاسخحذفخانم فرناز.بد نيست دوباره پست دوستتان (به گفته خودتان هدي)را مرور كنيد و بدون خواندن دقيق اينچنين متعصبانه و كوركورانه از ايشان دفاع نكيد به هواي اينكه ايشان هم سري به پستتان بزند و به به و چه چه كند.
پاسخحذفاگر ايشان ميگفت حجاب فقط چادر نيست شك نكن كه يك كامنت هم دريافت نميكرد.
ولي ايشان با صراحت لهجه دارد ميگويدديگر به حجاب اجباري معتقد نيست و به پاكي و عفاف اعتقادي ندارد و گرنه اين چه حجابي است كه در عين اينكه آن را داشته باشي منتظر باشي باد در گيسوانت هم بوزد.
لطفا مطلب را يكبار ديگر مرور كن خانم
ضمنا به موي سر هدي خانم و بقيه كامنت گذاران عزيز قسم كه من مردهستم-بسيجي نيستم-خشك مقدسم نيستم.يه آدم معمولي كه اتفاقي به خاطر يه تحقيق كلاسي اين مطلب رو ديدم و چون خواهر خودم هم چنين سرگذشتي دارد(از مذهبي خشك مقدس تبديل شده به كسي كه ديگر حاضر نيست روسري هم بگذارد)توجهم جلب شد.همين.
سلمان@
پاسخحذفاتفاقن با دقت خوندم
شما کاملا لفظ "حجاب اجباری" رو بکار بردی پس معتقدی حجاب اجباریه! و ما رو مجبور کردن و بهمون اجازه انتخاب ندادن
به نظر من حجاب ربطی به عفاف نداره
بادی هم که لای موهای من چیز خوبیه
من دبیرستان که بودم یادمی یکی از دخترای چادری ما با دوست پسرش فرار کردن رفتن شمال
یکی دیگه هم بود که چنان فضاحتی به بار آورده بود که اصلا قابل طرح نیست پس چادر=عفت نیست و همه میدونن که در قم که اکثرن با چادرن مرکز فساد ایرانه
چادر به عفاف ربطی نداره
همچنان با حرفای نویسنده برخورد کردی انگار کافر شده !
اصلن نویسنده خواسته بگه من به حجاب اعتقاد ندارم! می خوام بدونم به کسی چه ؟ هر کس یه عقیده ای داره هر کس نون کارای خودش رو میخوره! شما رو به ایمان خودتون ما رو هم به ایمان خودمون
آقای محترم هر کس برای خودش به نوبه خودش دین و ایمان دار ;7; و اینش به کسی ربطی نداره
ایمان کسی رو هم نمیشه با سایز چادرش اندازه بگیرن
دوست عزیز واقعا به شما تبریک میگم به خاطر شجاعتی که داشتید شجاعت شک کردن.. فکر کردن دوباره اندیشیدن و شجاعت پا گذاشتن روی چیزی که زمانی عقیده تون بوده و بعدا به این نتیجه رسیدید که دیگه بهش اعتقاد ندارید.
پاسخحذفسرکار خانم فرنازخانم
پاسخحذفچطوره که وقتی شما نظرتون رو میگین میشه آزاد اندیشی بیان عقیده و از این حرفها ولی وقتی ما نظرمون رو بارعایت ادب میگیم میشه توهین میشه اعمال زور میشه به شما چه ربطی داره .در ضمن اگر یه ذره منظق داشته باشی متوجه میشی که وقتی کسی یه پستی رو وبش میذاره و گزینه ارسال نظر رو حذف نمیکه یعنی میخواد نظرهای خواننده هاش رو بدونه چه موافق چه مخالف .ظاهرا شما تعصبتون به پست بالا از نویسندش بیشتره!
من هم دیگه نمی خوام چادر سر کنم ولی بابام کتکم میزنه.
پاسخحذفهیچ حسی مثل حس آزادی نیست
پاسخحذفآنطور که خواستن بودن
تبریک
امید به جامعهای که در اون نه چادری ها و محجبهها به خاطر چادری بودن سرزنش بشن و امل خونده بشن و نه بیحجابها به خاطر نوع پوشش به گشت ارشاد و زندان (مثل نسرن ستوده) مبتلا بشن.. یه جامعهی متعادل..
ای خدا، چقدر دوستاتون باحالن :)
پاسخحذفمن رو یاد اون روزهای سرد زمستون انداختند که دوستان نازنیننم با اینکه اهل نماز نبودند حاضر بودند فقط برای احترام به نماز خوندن من 20 دقیقه تو سرما معطل شن تا من وضو بگیرم و نماز بخونم. خانمهای محترم این می گن دوستی. یعنی دوست داشتن شخصیت یک انسان و احترام به نظرات و عقاید شخصی اش حتی اگر مخالف نظر شماست.
اگر با لباس و ظاهر خانم نویسنده دوست بودین خوب دیگه اون رفیقتون وجود نداره چون لباسش رو عوض کرده ولی اگه با کسی دوست بودین که جسارت می کنه که شک کنه، فکر کنه و انتخاب کنه دیگه این ادا اصول ها وجود نداره. همچین از خجالت دادن بنده خدا حرف می زنین انگار مثلا تو دزدیدن رای هاتون نقش داشته یا جوون هاتون رو گوشه خیابون کتک زده.
برید دعا کنید که حق خوری تو این ممکلت از بین بره. برید ابراز نگرانی بکنید برای شرایطی که توش هستیم. وحشت کنید از اینکه اونایی که ادعا شیعه بودن علی رو دارن، نه خلخال از پای زن یهودی که حرمت از زن هموطن مسلمان می ربایند
بابا شماها کجای کارید. خدا رحم کنه اگه این همه ذهن بی توجه توی اون مملکت وجود داره
یا علی
ببین خانوم عزیز(غریبه) ما نه با ظاهر دوستمون دوست بودیم ونه با ترس!!! از شک کردنش!!!!
پاسخحذفاین دوست عزیزما 3 ساله که پوششش،مدل حرف زدنش، نوع نگاهش به دین و خوبی و بدی و خیلی چیزهای دیگش فرق کرده(اگه یه چرخی تو وبلاگش بزنی میبینی که خودش هم گفته)اما تو این 3 سال ما کوچکترین تغییر رفتار وسنگینی تگاه و نصیحت وشماتت و ... که گفته باهاش نداشتیم، دوست ما بود وهست و ما هم دوسش داریم.
اما اگه الان میبینی خونمون به جوش اومده به خاطر اینه که این دوست عزیز ما فقط نمیگه من به چادر معتقد نیستم فقط مشکلش حجاب اجباری از طرف حکومت نیست، بلکه کلا با عفت و حیا و متانت و پاکی و حجاب حجاب حجاب مخالفه(من ندیدم ها خودش میگه) متوجه میشید اصل حجاب رو برده زیر سوال ما تو قران آیه حجاب داریم( اگه خواستید بدونید براتون میگم.)یعنی اگه بگی من خودم رو ملزم به رعایت حجاب نمیدونم و بالا تر از اون بگی اصلا اسلام حجاب رو لازم نمیدونه در واقع به قران بی اعتقاد شدی و دیگه خودت برو تا آخر....
در ضمن تو چه میدانی ما دغدغه معزلات اجتماع رو نداریم تو چه میدونی من چه شبهایی که از درد فوران فساد و فقر و بی عدالتی خوابم حرام شده؟
اینجا اگر میبینی ما مثل اسپند روی آتیش شدیم از داغیه که دوست عزیزمون از پیمودن پله های ترقی!!!! رو دلمون گذاشته و تو نمیتونی بفهمی.
ما با روح و جان و شخصیت دوستمون دوستیم که روح هر کسی متآثراز اعتقاداتشه.
در ضمن قابل توجه همه کامنت گذاران محترم:
شک کردن اصلا جرات نمیخواهد شیطان دائما منتظر نشسته تو غافل بشی تا شک رو تو دلت بپرورونه بعد منتظره تا تو کمی وا بدی بعد کولت میکنه با خودش میبردت، پس دقیقا عمل نکردن به شکهای شیطانیه که جرات و شجاعت میخواد .
اینها رو دوست نویسندمون که اطلاعات مذهبیش خیلی خوبه و الحمدلله پایه اعتقاداتش خیلی قویه خوب متوجه میشه.
خدا عاقبت همه رو به خیر کنه انشاءالله
چيزايي كه گفتي همه نشان از يك روند جهت دار و برنامه ريزي شده داره كه متاسفانه داره تو رو بسمتي هدايت ميكنه كه خودش ميخواد. بله همه آزادن ولي تو اينو بهتر ميدوني كه در يك جامعه آزادي هيچ كس مطلق نيست. تو هر جامعه قانون حاكمه. من نميدونم چرا كساني كه از اجباري بودن حجاب در ايران حرف ميزنن چرا از كشف حجاب اجباري كشورهاي غيرمسلمان هيچي نميگن! اينا همه نشون دهنده كور بودن چشم باطنشونه. خيلي راحت ميتوني همره با چادر از لباساي رنگي هم استفاده كني.
پاسخحذفضمنا خيلي خوبه كساني كه تو عمرشون قرآن رو باز نكردن در موردش صحبت نكنن! خدايي كه انسان رو آفريد دستور داده پوشش و حجاب داشته باشه اون هم به طريقي كه خودش فرموده نه بيشتر و نه كمتر. اگه كسي به خدا اعتقاد داره و اسم خودش رو مسلمون ميذاره پس بايد بايد تسليم اوامر خدا باشه. اين بنده نيست كه راه بندگي خدارو تعيين ميكنه. از كي تا حالا جاي خدا و بنده هاش عوض شده!!!!!!!!!!!!!
خانوم محترم گفتي كه چادر مي پوشيدي چون بهش اعتقاد داشتي، برش داشتي چون به برداشتنش اعتقاد پيدا كردي، ميخواي حجابت رو برداري چون باز هم اعتقاد پيدا كردي كه اصلا حجاب فلسفه اي نداره! بنظرت كسيكه لحظه به لحظه و با عوض شدن شرايط دور و برش اعتقاداتش هم عوض ميشه چه جور آدميه؟! اصلا قابل اعتماد هست؟ همه چي داد ميزنه كه همه اين تغييرات ناشي از محيط بوده و اينكه تو در موردش زحمت رجوع به دستورات خدا و چك كردن اعتقادات قبلي رو اصلا به خودت ندادي!
من يه چيزي عجيب تو كامنتها ديدم و اون لا اكراه في الدينه! درسته اجباري در دين نيست ولي خوبه خودتون ميگين دين! و نه حجاب كه كه از مصاديق، مظاهر و يكي از پايه هاي اصلي دين اسلام محسوب ميشه. هدي جان، دوستم اگه به حجاب شك كني كم كم به خيلي چيزاي ديگه هم شك ميكني به جايي نرسي كه خدارو هم بنده نباشي. اگرچه بي حجابي سرپيچي از دستور خداست.
پاسخحذفقابل توجه خانموها و آقايوني كه هر چي دلشون خواسته به دوستاي هدي گفتن! ما دوستش بوديم هستيم و خواهيم بود و تا جايي كه ميتونيم كمكش ميكنيم يه بارم كه شده درست و حسابي بشينه رو اعتقادات قبلي و كنونيش فكر كنه. به اين دليل كه دوستش داريم و بشدت براش نگرانيم.
وای بر آن اسلامی که بدون حجاب من پایه هایش سست و از بین برود!
پاسخحذفچه باحال
پاسخحذفچند وقت پیش یکی از دوستام آدرس این وبلاگ رو داد چون من خیلی دغدغه حقوق زنان و تبعیضات اجتماعی رو داشتم در ضمن چادری هستم و در حد خودم معتقد به اصول اسلام.چند روز پیش که این پست رو دیدم خیلی تو فکر فرو رفتم که واقعا اگر آدم تبعیض و حقوق زنان و ... دغدغش باشه بعد یک مدت به این نتیجه میرسه که حجاب به زن تحمیل شده و....
ولی امروز بالاخره تصمیم گرفتم نظرم رو بگم
اون خانومی که گفته حجاب چه ربطی به تقوا داره اول باید بره ببینه تقوا چیه و اتفاقا برای مسلمونهایی که به رابطه با خدا و نزدیک شدن بهش فکر میکنن و دوست دارن که روز به روز به او نزدیک تر بشن باید تقوا براشون مهم باشه چون "ان اکرمکم عنداله اتقاکم"
تقوا ینی مبارزه با نفس یعنی اینکه ببینی چی برای رشدت و نزدیکیت به خدا بهتره نه ااینکه ببینی دلت چی میخواد اگه بر اساس میل دلت فقط بخوای رفتار کنی که اصلا تقوا نداری. باید ببینی پروردگارت به چی راضی تره رسولش چی گفته که فکر کنم تو قران آیه مربوط به حجاب داریم.
نویسنده عزیز مخالف حجاب اجباری ازطرف حکومت بودن که نباید کلا به بی اعتقادی به حجاب منجر شه و البته من هم میدانم که حجاب به چادر نیست ولی انگار شما از بی اعتقادی به چادر کم کم به بی اعتقادی به چادر رسیدی.
عزیزم پایه اسلام از بین نمیره پای مسلمونی تو بدون حجاب از بین میره
پاسخحذففکر کنم اون دوست "یک مسلمون" میخواسته بگه:
پاسخحذفشما کم کم از بی اعتقادی به چادر به بی اعتقادی به حجاب رسیدی.
هميشه يادتون باشه وقتي انگشت اشارتون رو به سمت كسي نشونه ميگيريد سه تا انگشت ديگه به سمت خودتون داره اشاره ميكنه...
پاسخحذفدین و ایمان هر کس فقط فقط فقط فقط به خودش مربوطه.جمع کنید این بساط امر به معروف و نهی از منکر مسخرتونو.کی گفته شما بیشتر سرتون میشه که به خودتون اجازه میدین توی مسائل شخصیش دخالت کنین؟البته حالا که دور دوره شما سیاهکاران دغل باز ریاکاره.نوبت ما هم میشه.در این مقوله خدا با ماست.با شما نیست.
پاسخحذفخب اسم من مريمه...اينو واسه اين گفتم كه شايد به اسم ناشناس نمايش داده دوست داشتم اسمم رو بگم..راستش سه چهار تا از كامنتهاتو بيشتر نخوندم و تصميم گرفتم نظر خودمو بگم:)...
پاسخحذفمن يه سوال دارم ازت اونم اينه كه اگر قرار باشد بنده باشي :)...لذت بندگي با هيچ كدام از اين دلايل جوردرنمياد...من هميشه اعتقادداشتم بايد به اصل دستورات پايبند بود نه اينكه يه گروه خاص سياسي فلان كار رو ميكنند پس ما هم انجام بديم...معلومه كه باخراب شدن چهره اين گروه خاص،كار ما هم زير سوال ميره..اما اگه به اصل دستور نگاه كني...هموني كه توي قرآن بهش اشاره شده صريح و واضح ديگه جاي شبهه اي نميمونه... من در حدي نيستم كه بخوام بگم شل كردن حجاب بده يا خوبه...اما فكر ميكنم اصل مساله حجاب رو نبايد با اين دلايل موقتي سنجيد...:)...
وقتي نظرات مختلف مي خووني بيشتر به درست بودن كارت مطمئن ميشي؟مي دوني چرا؟چون خدا به همه درك و شعور داده حالا كي چه جوري ببينه و بفهمه تابع خيلي مسايل مي تونه باشه ولي در نهايت خوانش و درك ما منجر به شكل زندگي هامون ميشه !تويي كه از چادر لذت مي بري و به آزادي ايمان نداري همون قدر زجر مي كشي اگه چادرت رو برداري كه من تو اين مملكت از حجاب اجباري!مشكل اينه كه ما هميشه به اعتقادات افراد(ناشناس) احترام مي ذاريم ولي اونها شايد چون به رفتارو اعتقادشون باور ندارند از انديشه هاي ما مي ترسن چون ايمان ندارند!!!!!!!!!1
پاسخحذفبه خیلی از ناشناس ها و شناس ها:
پاسخحذفگر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آن را
خیام
سلام,
پاسخحذفمن از طریق یه لینکی که یه دوست , تو فیسبوک گذاشته بود به اینجا رسیدم. و اصلا این دوستان رو نمیشناسم. ولی میتونم بگم این دوستان ناشناس هیچ دلیلی نداره چون همه یه جور مینویسن یه نفر باشن . اگه یه مدت تو یه مدرسه مذهبی درس خونده باشی و رویه اونا رو پیش بگیری ادبیاتت اینجوری میشی و واسه همین هم شما احساس میکنین که همه رو یه نفر نوشته. با اینکه این دوستان رو نمیشناسم ولی چون مدتی در این مدارس بودم خیلی خوب حرفشونو درک میکنم همونطور که فکر کنم نویسنده وبلاگ درک میکنه تجربه شخصیم نشون داده که آدمهایی که اینگونه محیطها رو تجربه نکردن سخته براشون که بفهمن چرا خیلی از این دوستان فکر میکنن که این دوستشون از دست رفت.
من خودم تجربه مشابهی دارم. منم تا وقتی اون مدرسه میرفتم فکر میکردم که دنیای آدمای خوب به همین آدمایی که تو مدرسه و خانواده میبینم خلاصه میشه و کاش خدا بقیه رو هم مثل "ما" هدایت کنه ولی من چند تا شانس بزرگ تو زندگیم داشتم یکی خانواده ام که با اینکه خیلی مذهبی بودن بهم یاد داده بودن که فکر کنم و انتخاب کنم و یکی دیگه هم اینکه دبیرستان امتحان ورودی تیزهوشان قبول شدم و از اون مدرسه رفتم. و اینجوری بود که دیدم . چقدر آدمای خوبی با ظاهر دیگه و اعتقادات دیگه وجود داره و چقدر اونجا آدما خودشون بودن و تظاهر نمیکردن.
خیلی خوندم خیلی بحث کردم خیلی فکر کردم تا به اینجایی که الان هست رسیدم. به اینجا که یه چارچوبی واسه خودم ساختم. چون دیدم چارچوبهای موجود از هر نوعش جوابگوی همه نیازهای من نیست. دوست نداشتم یه چارچوب رو هر چی باشه در بست قبول کنم تا مجبور باشم کاستیهایش را هم توجیه کنم .
چارچوب من تغییر میکنه و من این تغییر رو مثل خیلی ها بد نمیدونم.
بد از نظر من اینه که سعی نکنم چارچوبمو حتی وقتی دیدم کمبودی داره اصلاح کنم و تعصب به خرج بدم.
من هم چادری بودم 23 سال و الان حجاب به معنای متعارفش در ایران در چارچوب من جایی نداره.
زن و رهایی عزیز, بسیار از نوشته ات و از شجاعتت لذت بردم.
ساره
از شجاعت تغییر و انتخاب همراه با تفکرتون و این نوشته که به زیبایی یک حس مشترک رو به تحریر در آورده بود لذت بردم.
پاسخحذفاولین باره که مطالب وبلاگتون رو میخونم، با نوشتتون همزاد پنداری کردم. روند پوشش من کاملا" مثل شما بوده و از خرداد 88 چادر رو به عنوان پوشش اصلی کنار گذاشتم.
پاسخحذفمهمترین دلیلم این بود که چادر نماد یک تفکر خاص شده و من هیچ قرابتی با این تفکر ندارم و
اینکه فکر میکنم حجاب از منظر دینی برای جلوگیری از جلب توجه زن است و در محیطی که اکثرا" پوششان چادر نیست زن چادری بیشتر مورد توجه است.
من با اون ناشناسی که تو مدرسه مذهبی درس خونده بود موافقم. یک کم برگشتم عقب و یاد خودم افتادم. جه کارها که نکردم تا دوستانی رو که خیلی دوست داشتم چادری کنم از جهت پوشش و مذهبی خفن کنم از لحاظ اعتقادی. الان همچین یک کم مرجان خانم رو درک می کنم که شاید واقعا دلش برای دوستش سوخته. ولی مرجان خانم به تعداد آدم های روی زمین راه هست برای رسیدن به خدا و به تعداد آدم های روی زمین برداشت و توصیف هست از خدا. ماها خودمون رو می کنیم توی یک آکواریوم بسته و دنیا رو فقط از یک زاویه می بینیم. کمی قد بکشیم و روی پنجه بایستیم اون چیزهایی که ما فکر میکنیم لزوما درست نیست. من از این مطلب دوستتون برداشت نردم که ایشون پاکی نجابت رو قبول ندارن. فقط پوشش تعریف شده اسلامی دیگه براشون قابل قبول نیست. همین و بس
پاسخحذفhttp://www.4ghad.com/New/Article.php?SubjectID=26&ID=2485
پاسخحذفممم راستش بايد بگم كاملا موافقم...روزي يكي از اقوام كه عقايدي سخت و سرسختانه دارد از من پرسيد كهايا وقتي سر كلاس اجازه ميكيرم دستم پيدا ميشود؟ و اينكه دوستي دارد كه ميگويد با ديدن كنار پاي يك دختر حتي از روي شلوار و مانتو هم حالش بد ميشود من هم همين جواب را دادم...چرا من خودم را اينقدر بپوشانم تا فلان آقا حالش بد نشود......
پاسخحذفوَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ( نور، آیه 31)
پاسخحذفو به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعا از آن پيداست و بايد روسرى خود را بر سينه خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همكيش] خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه [از زن] بىنيازند يا كودكانى كه بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نكردهاند آشكار نكنند و پاهاى خود را [به گونهاى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مىدارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد
عالی بود تا زمانی که معنی عفت در چادر سیاه خلاصه بشه قم میشه محجبه ترین شهر دنیا که رتبه یک تجاوز رو داره!! بعد یه عده مخ کپک زده با افکار آخوندی میان برای شما تاسف میخورن در حالیکه تاسف بر مغز متعصب خودشون باید خورد
پاسخحذفبازم ممنون با ذکر منبع گذاشتم تو مطالبم کاش زنها میفهمیدن حجاب هیچ خاصیتی نداره و فقط تحقیر زنه البته حجاب سرسخت اسلامی منظورمه
در اخر الزمان نگه داشتم دین مثل نگه داشتن اتش در کف دست است
پاسخحذفلذت بندگی!بابا شماها مازوخیسم دارید به خدا
پاسخحذف