یکسال و نیم پیش برای اولین بار به تاتر رفتم(می دانم مضحک است که سی و اندی سن داشته باشی و تاتر نرفته باشی، دلیل نرفتن هم از آن مضحکتر! همسری که معتقد بود تاتررفتن ادای روشنفکری است از یک سو و ساعت اجرای تاترها که امکان تنها رفتن را از منی که به دلایل مصحکتری نمیخواستم شبها بدون خانواده ام به تفریح بروم از سوی دیگر، و البته دلایل دیگر) و پس از آن به یکی از بهترین لذت های زندگیم تبدیل شده است.
اما آنچه می خواهم در این نوشته به آن بپردازم نقش پررنگ رنجهای زنان در نمایشنامه هاست. دنیای تاتر این روزهای ایران به تنهایی بار مسیولیت رسانه ملی را هم به دوش می کشد. هرچه جای نقد کلیشه های جنسیتی و مشکلات و معضلات زنان در تلویزیون و رادیو غایب است، می توانید تاترهای بسیاری را ببینید که موضوع اصلی آنها حقوق زنان است (شلتر، روز عقیم، نام تمام مادران، نامه های عاشقانه از خاورمیانه ،شنیدن) تا تاترهایی که اگرچه موضوع اصلی آنها چیز دیگری است اما اشاره مستقیم یا غیر مستقیم به تبعیضهای جنسیتی را در آنها می بینید. (سیستم گرون هلم، حرفه ای، بی پدر، خدای کشتار، ماه در آب و بسیاری دیگر که حافظه ام یاری نمی کند).
خوشبختانه در تاتر، سانسور به مراتب کمتر است و شما حتی می توانید شاهد رقص یا آواز زنان هم باشید.
اینها را گفتم که بگویم نوجوانانتان را به تاتر ببرید تا نه تنها از یک هنر فوق العاده لذت ببرند بلکه با کلیشه ها، رنجها و مشکلات زنان و جامعه آشنا شوند.
مراقب نمایش های بسیار سکسیستی (عمدتا طنز) هم باشید.
تئاتر های هم هوایی و ترانه های محلی رو هم ببین فکر کنم فیلمشون تو بازار پیدا میشه عالی هستند
پاسخحذفممنون، دیده ام و موافقم که به خصوص هم هوایی بسیار عالی است
حذف