دارم با پسرک بازی می کنیم. با لگو کاروانی مجهز ساخته که مناسب برای مسافرت است. چند عروسک لگویی درست کرده ایم و داریم داستان روایت می کنیم. چند زن و مرد که در حال سفر هستند و حالا خسته شده اند و ایستاده اند تا استراحت کنند.
میز نهار را باز می کنیم. او دو نفر را پشت میز می گذارد. و من نفر سوم را که صورت و موهای مردانه دارد می گذارم پشت فر، می گویم «الان غذا حاضر میشه و میاره»
می گوید « این که مرده. باید یه دختر میذاشتی، چون دخترا بیشتر آشپزی می کنن»
قلبم فشرده می شود. چیزی نمی گویم!
عروسک با ظاهر دخترانه رو بر می دارم و می گذارم کنار موتور کاروان و می گویم « خب این پسره آشپزیش بهتره، بعدشم خب این دختره داره موتور ماشین رو که خراب شده تعمیر می کنه.»
می گوید:« مگه دخترا هم بلدن؟»
می گویم : « دختر و پسرش که فرقی نداره. اگه کسی یاد گرفته باشه، می تونه موتور رو تعمیر کنه»
لبخند می زند و به بازی ادامه می دهد.
===============================
چهارده اسفند روز نوشتن از کار خانگی است. قرار گذاشته ایم که باشد. که بنویسم از این معضل کمتر به رسمیت شناخته شده.
و من فکر می کنم کاش جای نقشهای کلیشه ای جنسیتی را که در ذهنمان فرو رفته و نسل به نسل هم منتقل می کنیم، به راحتی عروسکهای لگویی،می شد عوض کرد.این کار راحت نیست. هر چه قدر هم تلاش کنیم باز عوامل خارجی مثلا مدرسه و دوستان مانع ایجاد می کنند. بهترین و موثرترین راهکار برای آموزش برابری در کار خانگی، درون خانه است. خانه ای که کودک در آن به شدت حرکات پدر و مادرش را زیر ذره بین می برد.
به پسر بچه ها اجازه مشارکت بدهیم. مسیولت انجام کارهای خانه متناسب با سنشان بدهیم. اگر خواهر دارند. به هردو از یک نوع کار را محول کنیم تا نه پسرکمان احساس کند وظیفه ای در انجام کارها ندارد، و نه دخترکمان کارهای خانه را وظیه محتوم خویش بداند.
گاهی حتی اگر ضرورتی هم نیست، کلیشه ها را بشکنیم.گاهی پدران غذا بپزند و گاهی مادران فیوز برق را وصل کنند. پدران ظرفها را بشورند و مادران شیر آبی که درست کار نمی کند را چک کنند، لامپ را عوض کنند،ماشین را بشورند و غیره!
چشم کودکان که عادت کند، احتمالا تاثیر دوستان و گروههای دیگر کمتر و کمتر خواهد شد.
میز نهار را باز می کنیم. او دو نفر را پشت میز می گذارد. و من نفر سوم را که صورت و موهای مردانه دارد می گذارم پشت فر، می گویم «الان غذا حاضر میشه و میاره»
می گوید « این که مرده. باید یه دختر میذاشتی، چون دخترا بیشتر آشپزی می کنن»
قلبم فشرده می شود. چیزی نمی گویم!
عروسک با ظاهر دخترانه رو بر می دارم و می گذارم کنار موتور کاروان و می گویم « خب این پسره آشپزیش بهتره، بعدشم خب این دختره داره موتور ماشین رو که خراب شده تعمیر می کنه.»
می گوید:« مگه دخترا هم بلدن؟»
می گویم : « دختر و پسرش که فرقی نداره. اگه کسی یاد گرفته باشه، می تونه موتور رو تعمیر کنه»
لبخند می زند و به بازی ادامه می دهد.
===============================
چهارده اسفند روز نوشتن از کار خانگی است. قرار گذاشته ایم که باشد. که بنویسم از این معضل کمتر به رسمیت شناخته شده.
و من فکر می کنم کاش جای نقشهای کلیشه ای جنسیتی را که در ذهنمان فرو رفته و نسل به نسل هم منتقل می کنیم، به راحتی عروسکهای لگویی،می شد عوض کرد.این کار راحت نیست. هر چه قدر هم تلاش کنیم باز عوامل خارجی مثلا مدرسه و دوستان مانع ایجاد می کنند. بهترین و موثرترین راهکار برای آموزش برابری در کار خانگی، درون خانه است. خانه ای که کودک در آن به شدت حرکات پدر و مادرش را زیر ذره بین می برد.
به پسر بچه ها اجازه مشارکت بدهیم. مسیولت انجام کارهای خانه متناسب با سنشان بدهیم. اگر خواهر دارند. به هردو از یک نوع کار را محول کنیم تا نه پسرکمان احساس کند وظیفه ای در انجام کارها ندارد، و نه دخترکمان کارهای خانه را وظیه محتوم خویش بداند.
گاهی حتی اگر ضرورتی هم نیست، کلیشه ها را بشکنیم.گاهی پدران غذا بپزند و گاهی مادران فیوز برق را وصل کنند. پدران ظرفها را بشورند و مادران شیر آبی که درست کار نمی کند را چک کنند، لامپ را عوض کنند،ماشین را بشورند و غیره!
چشم کودکان که عادت کند، احتمالا تاثیر دوستان و گروههای دیگر کمتر و کمتر خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر