تصویر اول- دخترک از لحاظ معیارهای معمولی که یک مرد می تواند برای انتخاب همسر آینده اش در نظر بگیرد کامل است.خانواده خوب و طبقه اجتماعی بالا،مدرک تحصیلی بسیار عالی،شغل مناسب و ظاهر زیبا. دوست پسر انتخابی اش بسیاری از این معیارها را ندارد. اما تلاش دخترک برای نزدیک نگه داشتن دوستش و به عبارت دیگر مراقبت و محافظت از او به ویژه در برابر دختران مجرد کاملا در جمعهای خانوادگی و دوستانه مشهود است.
تصویر دوم- زن و مرد هر دو از خانواده های مرفه و طبقه اجتماعی بالای جامعه هستند.سالهای سال است ازدواج کرده و متاسفانه بچه دار نشده اند.تمام راههای ممکن را امتحان نموده اند اما نتیجه هنوز منفی است.بیشتر تلاشها به اصرار زن صورت میگرد، اما نه به انگیزه مادر شدن، بلکه بیشترین تلاش او برای از دست ندادن همسرش است.زیرا بچه ندار نشدن به دلیل مشکلات جسمی زن می باشد.
تصویر سوم- مادر به شوخی به دخترش که تازگی در آزمون دکتری یکی از دانشگاههای دولتی پذیرفته شده است میگوید نیازی نیست در مورد شروط ضمن عقد اطلاعات کسب کند زیرا تا همین الان هم احتمال اینکه بتواند شوهری پیدا کند بسیار کم است.
تصویر سوم و چهارم و الی اخر را هم شما با اندکی دقت و حساسیت در اطرافتان خواهید دید.
به راستی ریشه این همه تلاش زنان و دختران جامعه مان برای به دست آوردن مرد زندگیشان و پس از آن حفظ او به هر قیمیتی در چیست؟قطعا هر دو طرف یک رابطه برای حفظ آن نباید از هیچ کوششی فروگذار کنند اما آنچه در اینجا مورد اشاره من است تلاش یک جانبه زنان برای از دست ندادن مردشان حتی به ارزش کوچک کردن خود است.اینکه زنانمان قدر و ارزش خود را گویی بدون داشتن مردی در کنارشان کامل نمی بینند.مردان اگر به خواسته های همسران و نامزدهای خود دل می سپارند در بیشتر موارد از روی عشق و علاقه است اما زنان گویی همیشه در میدان رقابتی هستند که در آن باید با همه زنان اطرافشان مسابقه داده و برنده شوند.و برای برنده شدن باید هرکاری انجام دهند در غیر این صورت ....در غیر این صورت تنها می مانند.می شوند زنی تنها که ممکن است تا آخر عمر مردی آنها را انتخاب ننماید.
گویی مدام به ما می گویند در عین حال که نباید برای همسرتهیچ نقطه ضعفی داشته باشی ،قدرتمند هم نباید باشی. زن قدرتمند را هیچ مردی نمی خواهد.اما باید کامل هم باشی تا بتوانی همسر خوبی انتخاب کنی؛ واز سوی دیگر زمانی که رابطه شکل گرفت نیز باید بدانی زنان دیگر رقیبان تو هستند که در کمین همسرت نشسته اند و تو باید او را لحظه ای تنها نگذاری مبادا او را از دست بدهی.
.
.
ارزش خود را به عنوان یک انسان هرگز فراموش نکنیم.باور کنیم هیچکس را نمیتوانیم به اجبار در کنار خود نگه داریم.باور کنیم اگر کسی همراه زندگی ماست باید نقاط ضعف و قدرت مارا بپذیرد.و از همه مهتر ایمان بیاوریم زنها اگر تا آخر عمر هم ازدواج نکنند چیزی از تواناییها و ارزششهایشان کم نمی شود پس یکی از وظایف زنانه خود را شوهر پیدا کردن و نگه داشتن شوهرمان تا آخر عمر تصور نکنیم.
تصویر دوم- زن و مرد هر دو از خانواده های مرفه و طبقه اجتماعی بالای جامعه هستند.سالهای سال است ازدواج کرده و متاسفانه بچه دار نشده اند.تمام راههای ممکن را امتحان نموده اند اما نتیجه هنوز منفی است.بیشتر تلاشها به اصرار زن صورت میگرد، اما نه به انگیزه مادر شدن، بلکه بیشترین تلاش او برای از دست ندادن همسرش است.زیرا بچه ندار نشدن به دلیل مشکلات جسمی زن می باشد.
تصویر سوم- مادر به شوخی به دخترش که تازگی در آزمون دکتری یکی از دانشگاههای دولتی پذیرفته شده است میگوید نیازی نیست در مورد شروط ضمن عقد اطلاعات کسب کند زیرا تا همین الان هم احتمال اینکه بتواند شوهری پیدا کند بسیار کم است.
تصویر سوم و چهارم و الی اخر را هم شما با اندکی دقت و حساسیت در اطرافتان خواهید دید.
به راستی ریشه این همه تلاش زنان و دختران جامعه مان برای به دست آوردن مرد زندگیشان و پس از آن حفظ او به هر قیمیتی در چیست؟قطعا هر دو طرف یک رابطه برای حفظ آن نباید از هیچ کوششی فروگذار کنند اما آنچه در اینجا مورد اشاره من است تلاش یک جانبه زنان برای از دست ندادن مردشان حتی به ارزش کوچک کردن خود است.اینکه زنانمان قدر و ارزش خود را گویی بدون داشتن مردی در کنارشان کامل نمی بینند.مردان اگر به خواسته های همسران و نامزدهای خود دل می سپارند در بیشتر موارد از روی عشق و علاقه است اما زنان گویی همیشه در میدان رقابتی هستند که در آن باید با همه زنان اطرافشان مسابقه داده و برنده شوند.و برای برنده شدن باید هرکاری انجام دهند در غیر این صورت ....در غیر این صورت تنها می مانند.می شوند زنی تنها که ممکن است تا آخر عمر مردی آنها را انتخاب ننماید.
گویی مدام به ما می گویند در عین حال که نباید برای همسرتهیچ نقطه ضعفی داشته باشی ،قدرتمند هم نباید باشی. زن قدرتمند را هیچ مردی نمی خواهد.اما باید کامل هم باشی تا بتوانی همسر خوبی انتخاب کنی؛ واز سوی دیگر زمانی که رابطه شکل گرفت نیز باید بدانی زنان دیگر رقیبان تو هستند که در کمین همسرت نشسته اند و تو باید او را لحظه ای تنها نگذاری مبادا او را از دست بدهی.
.
.
ارزش خود را به عنوان یک انسان هرگز فراموش نکنیم.باور کنیم هیچکس را نمیتوانیم به اجبار در کنار خود نگه داریم.باور کنیم اگر کسی همراه زندگی ماست باید نقاط ضعف و قدرت مارا بپذیرد.و از همه مهتر ایمان بیاوریم زنها اگر تا آخر عمر هم ازدواج نکنند چیزی از تواناییها و ارزششهایشان کم نمی شود پس یکی از وظایف زنانه خود را شوهر پیدا کردن و نگه داشتن شوهرمان تا آخر عمر تصور نکنیم.
عالی گفتی هدا جان. خیلی غمانگیزه دیدن هزینهای که زنها از انرژی و وقت و همهچیز برای حفظ رابطه میذارن.
پاسخحذفدیدگاه شما از طرف یک زن طبیعیه اما در نگاه کلی ناقص بنظر میرسه . در جامعه ای به این شکل بیمار رفتارهای غلط در هر دوجنس اما به شکل های متفاوت وجود داره .
پاسخحذفاگر حرف من اشتباهه پس مهریه چند هزار سکه ای که هیچی همین 100 تا سکه برای پسری که پول خرید یک آپارتمان 70 متری هم نداره چه معنی ای میتونه داشته باشه .
-------------------
مطالب وبلاگتون رو همیشه از طریق فید دنبال میکنم ، موفق باشید
خیلی خوب بود. امیدوارم نسل آینده قدر خودشو بیشتر بدونه. واقعا نمی فهمم چرا یک زن باید مواظب باشه مردش نپره یا قاپشو ندزدن. اومدیم و شد. تقصیر خود مرد بوده دیگه. تازه این همه مرد ریخته.
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفدر طول تاریخ ثابت شد که از زن در اکثر موارد سوء استفاده شده
پاسخحذفحتی الان و در کشورهای پیشرفته از زنها استفاده ابزاری می شه
در دین اسلام (باوجود این همه ادعا)به راحتی با یک جمله چند حرفی (صیغه موقت)زن رو استسمار می کنند و بعد به خودشون افتخار می کنند که کارشون عاری از گناه و خطا بوده و حتی ثواب هم برده اند
قضیه ضایع شدن حقوق زنان محدود به کشور و منطقه خاصی نیست.از دین هم فقط جهت سرپوش گذاری روی مقاصد پلیدشون استفاده می کنند و همین دین دست یک گروه خاص رو برای سوء استفاده بیشتر بازتر کرده!
تو رو خدا این پایین رو بخون و نظر بده:
پاسخحذفدر کودکی: پسرها هر وقت شیطنت میکردند یک سیلی محکم صورتشان را نوازش میکرد دخترها هر وقت شیطنت میکردند یک ضربه فانتزی به سرشان میخورد. خودتان قضاوت کنید : کدام ضربه درد بیشتری دارد؟
روزهای جمعه که مدرسه ها تعطیل بود : پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف نان بودند دخترها کنار عروسک هایشان لالا میکردند
هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند : پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون دخترها هیچی نمیشدند . چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود
هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد :پسرها فرار میکردند و یه گوشه ای میخزیدند تا چغولی های مادر ، کار دستشان ندهد دخترها به بغل پدر میپریدند و چپ و راست قربون صدقه می شنویدند
روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد : پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره ۴ میزدند و مزین به لغت نامانوس کچل میشدند دخترها فقط به پسرها میگفتند : چطوری کچل ؟
در ۱۸ سالگی : پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند و ۲ سال از زندگیشان هدر نرود دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است .
در دانشگاه : پسرها همان روزاول عاشق میشوند و گند میزنند به امتحان ترم اولشان و مشروط میشوند دخترهافقط در بوفه می نشینند و به پسرهایی که زیر چشمی به آنها نگاه میکنند افاده میفروشند
در هنگام نمره گرفتن : پسرهاخودشان را جر میدهند تا ۹٫۵ آنها ۱۰ شود و باز هم استاد قبول نکرده و درآخر می افتند دخترها فقط پیش استاد میروند و یک لبخند میزنند و نمره ۴٫۵آنها به ۱۷ تبدیل میشود.
در کافی شاپ : پسرها حساب میکنند. دخترها میگویند : مرسی!
در مخ زدن: پسرها باید دلقک بازی در بیاورند تا طرف تازه بفهمد که وجود دارند ، دوساعت منت بکشند تا طرف تلفن را بگیرد ، هفته ها برنامه ریزی کنند تا طرف قرار بگذارد ، ساعت ها باید خالی ببندند تا طرف خوشش بیاید و هنگام بهم خوردن رابطه ماه ها و در مواردی دیده شده است که سالها در هوای دلگرفته پاییز پیپ بکشند و قهوه بنوشند و هی آه بکشند . دخترها فقط کافی است که یه لبخند بزنند و چشم ها را نازک کرده ، لبها را غنچه و سری به سمت موافق تکان دهند و هرگاه رابطه بهم خورد فقط میگویند فدای سرم.
هنگام خواستگاری: پسرها باید خانه ، ماشین ، شغل مناسب ، مدرک دهن پر کن ، قد رشید ، هیکلخوش فرم ، خوشتیپ و هزارتا کوفت و زهر مار داشته باشند و پشت سر هم ازموفقیت ها و اخلاق خوب و …. برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری براینشون کردن در دست سرکار علیه عروس خانم بکنند دخترها فقط کافی است بنشینندو لام تا کام حرف نزنند
******************************************************
حالا نظرت چیه خانم محترم؟؟؟؟
نظر بالایی خیلی شر و ور بود! چه اعصابی داری جواب نمی دی! ببین دوستم راستش من کلی فکر کردم و در دیدم اگه برگردم باز همون مسیر کثافتو میرم! یعنی برای نگه داشتن پارتنر محترم تلاش می کنم و اینا. اینجا جامعه یه مدلیه که خود به خود لازم نیست این کارو بکنم. همش برمی گرده به قوانین که ریشه تمام اخلاقیات هم هست. راستی چون تو جواب نمی دی من جواب این کامنت گذاران محرمتو می دم.
پاسخحذفمن نمی دونم چرا اون دختری رو که تعادل روحی نداشته و هرچند وقت یک بار با یک نفر خوابیده رو جز روشنفکرها حساب می کنید، یعنی مشکل شخصیتیشو روشنفکری فرض کردید! اما اصولاً زندگی و انتخاب هرکس به خودش مربوطه و تاجایی که مزاحم کسی نباشه و وارد حریم دیگری نشه مطمئناً به من و شما مربوط نیست و البته قطعاً فاحشه نیست. فاحشه کسی هست که برای رابطش پول می گیره و یک رابطه یک طرفه در جهت ارضای مرد هست. زنی که هر چند وقت یک بار یک دوست پسر داره، رابطشونو خودشون برای هم تعریف می کنن که مثلاً در اون دوره تنها با هم باشن یا بالعکس کاری به هم نداشته باشن که من گاهی دیدم یک همچین شرطی می ذارن و البته اغلب مردها اینو میگن!راستی میگم آیا اینطور مردها چرا فاحشه حساب نمی شن؟ اصلاً مردی که مدام با این و اون می خوابه و البته پول میده یا نمی ده یا مخ یکی رو می زنه یا اصلاً نمی زنه لغتش چیه؟ دیدید ما در کشورمون اینهمه مرد اینجوری داریم اما حتی یک لغت براش نداریم؟ جالب نیست؟!
ممنون دوستم:)
حذف