۱۳۹۱ مهر ۱۴, جمعه

جا به جایی عدالت یا...؟

دخترک با چهره ای نگران دم دادسرا ایستاده است.مرا که می بیند به سمتم می آید و شروع به پرسیدن سوالهایش میکند
در یک باشگاه ورزشی کار میکرده است.روزی که باشگاه خلوت بوده است رئیسش قصد تجاوز به او را دارد که موفق نمی شود و دخترک فرار میکند.
شکایت کرده است اما از آنجا که دلیل و مدرکی وجود ندارد (به جز سرایداری که دخترک را در حال فرار دیده است ولی حاضر به شهادت نیست)،پرونده اش رد شده است.این در حالی است که دخترک مدعی است در گزارش کلانتری از سوابق قبلی رئیس در خصوص مزاحمت زنان سخن گفته شده است اما زمانی که در دادسرا پرونده را دیده اند این گزارش وجود نداشته است.
نگرانی دخترک اما به دلیل بی نتیجه ماندن شکایتش نیست...او نگران پدر،برادر و دایی اش هست که بعد از اطلاع از ماجرا رئیس را کتک زده اند و  او از آنها شکایت کرده است...دخترک حق دارد.زیرا احتمال اینکه شکایت علیه خانواده اش به نتیجه برسد و آنها به ضرب و جرح متهم شوند بسیار بیشتر از آن است که خودش بتواند فردی را که قصد تجاوز به او را داشته محکوم نماید..
پی نوشت:احتمالا دیگر واضح است و نیازی به توضیح نیست که من از کار خانواده دختر دفاع نمی کنم و در اینکه آنها نیز باید به جزای کارشان برسند شک ندارم!

 

۱ نظر:

  1. چقدر سخته كه مورد ظلم واقع شده باشي و نتوني اثبات كمني...چه شرايطِ سختي

    پاسخحذف