۱۳۹۱ خرداد ۹, سه‌شنبه

ازدواج مجدد!

ایمیل دختر پر از درد است و استیصال و سردرگمی....که پدرش همسر دومی اختیار کرده و علاوه بر زمانی که باید در کنار او و خواهرانش و مادرش باشد و نیست،هزینه های زیادی را صرف زندگی جدید میکند که سبب میشود خانواده دختر از پس مخارج زندگی بر نیایند.
با افتخار نوشته که موفق شده است مدارکی از اینکه پدر همسر دیگری اختیار کرده پیدا کند و میپرسد که با این مدارک چه میتواند بکند و چگونه میتواند علیه او اعلام جرم نمیاد!
در پاسخش گفتم متاسفانه کار پدرت هم قانونی است و هم شرعی و تنها که کاری که میشود کرد اقدام مادرت برای طلاق و یا مهریه اش هست.و فقط اگه پدرت ازدواج دوم را ثبت نکرده باشد میتوان از این جهت اعلام جرم نمود که آن هم از شواهدی که گفته ای بعید به نظر می رسد.
با تعجب نوشته است پس مواد 16 و 17 قانون حمایت خانواده که ازدواج مجدد را بدون اجازه همسر اول را مستحق حبس می داند چه می شود!!
و منهم در پاسخش نوشتم متاسفانه سالها قبل شورای نگهبان این مواد را نسخ کرده است و اکنون هیچ ضمانت اجرایی برای ازدواج مجدد مرد آن هم بدون اجازه همسر اول وجود ندارد.
و من چقدر متنفرم از لحظاتی که باید به کسی بگویم کاری نمی تواند بکند در برابر ظلمی که بر او روا شده و باید به او بگویم قانون ما قانون حمایت نیست.قانون ما پناه نیست که بشود به آغوش گرمش امیدوار بود.قوانین ما نوشته شده اند تا راه را برای هر آنچه خواسته نویسندگانش بوده است باز تر کند و متاسفانه همه این نویسندگان مرد بوده اند!!

۱۳۹۱ خرداد ۳, چهارشنبه

تجاوز همین است!

این زن از فیلمهای پورنی می گوید که همسرش او را مجبور به دیدن آنها می کند،
آن یکی از سکس مقعدی و دردی که هر بار متحمل می شود،
یکی از انواع وسایل ازاردهنده ای که همسرش استفاده میکند،
آن یکی از عدم استفاده همسرش از کاندوم و اجبار او به مصرف قرص،
دیگری از بی توجهی همسرش به ارگاسم او،
یکی  از مجبور شدن به انجام حرکاتی که نمی پسندد،
و دیگری از عدم توجه همسر به خستگی او و یا بی میلی او،
و دیگری...
و دیگری...
اما
همه در یک چیز مشترکند،
سکس نه تنها برای آنها لذت بخش نیست بلکه وظیفه ای است شکنجه آور که باید از آن فرار کنند.
هیچکس نمیتواند آزار روحی و جسمی پنهان در این رفتارها را منکر شود.قانون اما این موارد را ندیده است.به عمد ندیده است چرا  که هزاران نوشتار دینی وجود دارد که بدن زن را ملک مرد میداند و او حق دارد هرکاری میخواهد با آن انجام دهد.
تا آنجا که مربوط میشود به نارضایتی از انجام امور ناخوشایند و یا آسیب های روحی ناشی از عدم رسیدن به ارگاسم که دادگاهها تقریا هیچ دخاتی ندارند؛ آنجا هم که کار به کبودی روی بدن وسوختگی و شکستگی و پارگی برسد باید گواهی پزشکی قانونی همراه باشد تا قاضی تصمیمی اتخاذ کند و حتی با فرض اینکه زنان تا زمانی که آثار این وقایع روی بدن آنها باقی است بخواهند پیگیری کنند هم، این شرم و حیای زنانه مگر رخصت میدهد که اینان تن به معاینه پزشک بسپارند و دم بر آرند از آسیبها و شکنجه هایشان پیش روی یک قاضی مرد ؟!

.زندگی روزمره زنان ما با تجاوز شوهرانشان عجین است.آنها آنقدر عادت کرده اند که حتی آن را تجاوز هم نمی خوانند.تجاوززناشویی(marital rape) اما در همه قوانین پیشرفته تعریفش چیزی جز این نیست. جرمی که مانند بسیاری از جرایم دیگر از اهمیت زیادی برخوردار است که مجرم را با عواقب سنگینی روبرو می کند.دلیلش هم بسیار ساده است.سکس رابطه ای است دو طرفه که باید رضایت خاطر هر دو طرف را فراهم سازد و هردو  به یک اندازه از آن سهم می برند.
در قوانین ما متاسفانه اثبات تجاوز مرد غریبه آنقدر سخت و نفس گیر است که بسیاری ترجیح میدهند مجازات مرد غریبه را هم به خدا بسپارند تا به دست دادگاه دیگر چه رسد به تجاوزهایی که در چاردیواری امن خانه رخ میدهد و کاملا قانونی و شرعی محسوب می شود.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳, شنبه

روز مادر!


اینکه من بعد از شش سال و نیم همچنان خود را متتعلق به روز مادر نمیدانم تقصیر هیچکس نیست:
شاید هنوز خود را مادری شایسته تقدیر نمیدانم
شاید هنوز نمیدانم برای چه باید از یک مادر تقدیر کرد
شاید میگویم هرچه کرده ام وظیفه ای بود که خود خواسته ام
و شاید
شاید برای آنکه منطبق نبوده ام با الگویی که از مادر برایم معرفی شده است
شاید تصویر مادری که به من نشان داده اند صدها فرسنگ با من فاصله داشته است.
و شاید .....
نمیدانم
نمیدانم
اما هرچه هست روز مادر برایم هیچ حسی به همراه نداشته است نه الان که خودم مادر شده ام و نه زمانی که بیشتر این روز را به خاطر مادرم به یاد می آورده ام.
کاش مادری را اینقدر پررنگ نمی کردیم برای زنانمان.میگذاشتم آنها همان زنهایی که میخواستند باقی بمانند و مادری هم مثل سایر نقشهایی بود که هر کسی در زندگی خواسته یا ناخواسته پذیرایش میشود مادری را بار سنگینی کرده ایم بر دوش زنانمان که فرصت لذت بردن را هم از آنها دریغ می کند.
.چرا روز پدر نداشته ایم(نگویید داریم که همه میدانیم کاملا ساختگی و فقط به نوعی از روی لجبازی و آن هم در همین چند سال اخیر اختراع شده است)؟چرا هیچکس مردان را با عنوان پدر فداکار خطاب قرار نمی دهد؟ چرا هیچکس از پدران توقع از خودگذشتگی ندارد؟!!
مادری یک نقش است،همه ما زن هستیم و برای اینکه از نقشهایمان لذت ببریم باید اول خودمان باشیم.