۱۳۹۱ اردیبهشت ۲, شنبه

قوانین خانواده ..در نهایت همیشه به نفع مردان!



دو سال پیش که به دفتر آمد و درخواست کرد که راههایی برای جدایی از همسرش پیشنهاد دهم از آنجه که همسرش پزشک جراح بود و نه معتاد بود و نه سوء رفتار داشت و تنها مشکل عدم علاقه و تفاهم بود، و ازآنجا که مذاکرات برای طلاق توافقی هم به جایی نمی رسید تنها پیشنهادم اقدام برای اخذ مهریه و تحت فشار گذاشتن همسر و در واقع تغییر شرایط مذاکره بود.
برای مهریه که اقدام کردیم بلافاصله موفق شدیم مبلغ زیادی را در حساب بانکی او توقیف کنیم.و بعد از آن چندین بار با ایشان تماس گرفتیم تا راضی شود همسری را که به او هیچ علاقه ای ندارد طلاق دهد.مرد اما لجبازتر از اینها بود.پیش بینی کردیم زمانی که بخواهیم پول را برداشت کنیم کوتاه می آید.یک سال گذشت و رای به مرحله اجرا در آمد اما مرد لجبازتر از پیش با پرداخت مهریه موافقت کرد اما باز هم راضی به طلاق نشد.قاضی آن زمان به موکلم پیشنهاد داد که صبر کند تا اندکی زمان بگذرد و دوباره در باره طلاق صحبت کنند.در این مدت خود قاضی هم اذیت و آزارهای شوهر را دیده بود اما معتقد بود که حتی اگر درخواست طلاق از سوی خانم را هم بپذیرد از آنجا که مبنای قانونی برای رایش وجود ندارد قطعا دادگاه تجدیدنظر رای را رد خواهد نمود و البته متاسفانه تا حد زیادی حق با ایشان بود.چند ماه گذشته و اکنون بعد از وساطتهای مختلف همسر راضی شده تا پای میز مذاکره بنشیند اما شرایطش این است"تمام طلاهایی که خریداری شده برگردانده شود(همسرش با گریه می گفت به جز حلقه ازدواج الباقی طلاها را از پس انداز خودش خریداری نموده)؛پولی که بابت نصف مهریه گرفته برگرداند،الباقی مهریه را ببخشید،هزینه ای را که برای دفاع در پرونده مهریه به وکیل داده است بپردازد...و اگر هر حرفی بزند تا سی سال دیگر هم اورا در همین وضعیت بلاتکلیف نگه می دارد و طلاقش نخواهد داد"
پی نوشت: آنهایی که ما را متهم می کنید که طرفدار مهریه زیاد هستیم ...ببینید..حتی در این حد هم کاربرد ندارد تا بتواند به رها شدن زنی از قید رابطه ای که نمیخواهد کمک کند.این زن هم مانند بسیاری از زنهای دیگر به دنبال مهریه و گرفتن پول از همسرش نبود اما قانون راه دیگری پیشنهاد نمی کرد.
موکل من عذاب میکشد.در رابطه ای گرفتار شده که نمیخواهدش.شبی بدون اشک و بغض نمیگذراند.او زنی است که در رشته پزشکی درس می خواند و میخواهد استعدادهایش را رشد دهد اما کدام انسانی در شرایطی چنین نابسمان از لحاظ روحی میتواند موفق باشد؟

۲ نظر:

  1. راستش اين كه قوانين به نفع زن هست يا مرد يه بحثه و اينكه اصولاً قوانينِ ما كامل هستند يا نه يه بحث ديگه...راستش كاش مي‌شد رابطه‌ي آدم‌ها بسته به اين نوشته‌ها و گفته ها نبود...واقعا وقتي دونفر نمي تونن همديگر رو دوست داشته باشند و باعث رشد هم بشن لزومي نداره در كنار هم باشن...كاش مي‌شد همه چيز يه تعهد اخلاقي بود و تا اين علاقه وجود داشت رابطه هم ادامه پيدا مي كرد...و در غير اينصورت هركدوم مي‌رفتند سراغ سرنوشتِ ديگري...

    پاسخحذف
  2. در جامعه ای زندگی میکنیم که زن برای گرفتن حقوق اولیه اش هم مجبور است با هزار ترفند عمل کند

    پاسخحذف