۱۳۹۱ فروردین ۱۴, دوشنبه

نگاه غمناک


برای بسیاری از ما که در ایران زندگی می کنیم شاید تنها برخوردمان با زنانی که فاحشه میخوانندشان نگاهی بوده است گذرا به او که کنار خیابان منتظر ماشین بوده است و سری به نشانه تاسف تکان دادن و رفتن، آخر در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر این کار غیر قانونی است و بدتر از بسیاری از کشورهای دیگر هیچ مکان مشخصی برای خریداران و فروشندگان این تجارت وجود ندارد .بانکوک اما مشهور است به تجارت سکس آن هم به قیمتی بسیار ارزان.شبها در شهر که قدم بزنی- به ویژه خیابانهای توریستی- به راحتی جلوه های این امر را می بینی.دکه هایی که در کنار خیابان بدون هیچ پوششی ابزار سکس می فروشند ؛مردانی که هم راننده تاکسی هستند و هم عکسهایی از زنان لخت در دست دارند تا به مشتریان معرفی کنند ،دختر بسیار جوانی که دست در دست پیرمردی اروپایی به سمت تاکسی می رود ...همه و همه اگر فقط بدانی که به کجا آمده ای به راحتی معروفیت بانکوک را به رخت می کشاند.در این میان اما وقتی به رستورانی میروی تا شام بخوری در یک نگاه گذرا میبنی که چند میز توسط زنانی اشغال شده است که در حال سیگار کشیدن و یا غذا خوردن و نوشیدن مشروب منتظر مشتری هستند و مردانی که در خیابان قدم میزنند و با نگاهی گرسنه به دنبال انتخاب هستند و در این میان گاهی بر سر میزی می نشیند و اگر تواق حاصل نشد به جای دیگری می روند.تشخیص این زنان خیلی سخت نیست ؛عمدتا آرایش به شدت غلیظی دارند که با لباسهای کوتاه و یا یقه های باز همراه است.
در خیابانی که به خیابان عربی معروف است و پر از انواع رستورانهای عربی است زنانی را میبینی که با حجاب کامل عربی در حال کشیدن قلیان منتظر مشتریانشان هستند؛گویا مسلمانان حتی فاحشه با حجاب را بیشتر می پسندند.
در این میان حتی از زنانی هم که کارشان چیز دیگری است گویی توقع میرود تا پاسخگو باشند ؛زنان این شهر را بسیاری فقط به دید فاحشه می نگرند.به ویژه اکثریت مردان ایرانی و عرب که اصولا هر زنی را فقط از دید جنسی می نگرند از تمییز میان این زنان و زنان دیگران ناتوانند و یا شاید ترجیح میدهند همه زنان را در خدمت خود ببینند.
اما بودن در میان این زنان؛نشستن در کنارشان،اطلاع از قیمتهای بسیار اندکی که بابت خدماتشان می گیرند همه و همه برای من دردآور بود؛هوای شهر را برایم تنگ میکرد و بغض را مهمان گلویم.نگاه تمام این زنان سرشار از اندوه بود و نگاه مردان آنسوی خیابان همگی پر از هیجان و شادی. باید زن باشی تا این نگاه پر از درد را بشناسی و لمس کنی و از تمام مردمان دنیایت متنفر شوی.
 پی نوشت: سالی که گذشت سال سختی برای بسیاری از هموطنانم بود.برای من هم سال گذشته همراه بود با بسیاری اتفاقات غم انگیز و شادی آور که شاید هجوم تمام آنها در یکسال کمی زیادتر از توانم بود.اما گذشت و سال جدید پیش روی ماست.سالی که همه با امید به بهتر بودنش آغاز کردیم و من امیدوارم روزهای آینده بهترینها را برای همه مردم کشورم به ارمغان بیاورد.سال نو مبارک

۱ نظر:

  1. اين موضوع واقعاً دردناكه...ولي آشنايي داشتيم كه مي‌گفت بازار عرضه و تقاضاست اين داستان...و برخي مواقع چون عرضه زياد مي‌شود تقاضا هم بالا مي رود و ان زمان هست كه همه چي باهم قاطي مي‌شود...
    البته نمي دوم در بانكوك هم همه از روي نياز مالي چنين رفتار مي‌كنند يا بيشتر شبيه به يكجور بيماري شده!!

    پاسخحذف