عصبانی ام و خسته.خسته از این کار.از این حرفه وکالت که فرسوده ات می کند در این سیستم قضایی بیمار و آلوده .
شوهرش اعتیاد شدید داشت.از همه نوع مواد مخدر.بیش از 15 سال بود که در خانه بود و هیچ شغل و درآمدی نداشت.زن اما درآمد خوبی داشت و هزینه زندگی خود و دو فرزندش را تامین می کرد.بارها برای ترک دادن همسر تلاش کرده بود.او را در مراکز ترک اعتیاد بستری نموده بود اما هر بار روز از نو روز از نو.
دو سال پیش که پرونده را قبول کردم می دانستم کار سختی است اما اینقدر مدارک برای دفاع در دادگاه داشتیم که زیاد هم نگران نباشم.جلسات مکرر دادگاه برگذار شد.شهود آمدند و رفتند.از کمپ ترک اعتیاد استعلام گرفته شد.و از همه مهمتر خود شوهر در دادگاه به اعتیادش اعتراف کرد.در نهایت با گذشت یکسال دادگاه رای داد.زن می توانست با بذل مهریه طلاق بگیرد.این اما چیزی نبود که ما میخواستیم. متاسفانه زن قبلا خانه ای را که خریده بودند و بیش از نصف مبلغش را خودش پرداخت کرده بود و مدارک پرداختش هم موجود بود به عنوان مهریه قبول کرده بود.(بماند خشم آن زمان ما از اینکه وقتی پول آن را داده ای دیگر چرا سند امضا کرده ای که مهریه خود را گرفته ای).حال باید خانه را دوباره به شوهر منتقل می کرد تا بتواند طلاق بگیرد.تجدیدنظر و دیوان عالی می دانستیم کارساز نخواهد بود.
با قاصی رایزنی های زیادی کردیم.راضی شد که پس از گذشت مهلت اعتبار گواهی عدم امکان سازش دوباره دادخواست بدهیم.همه مراحل دوباره طی شد.و در نهایت بعد از یکسال رایی که منتظر بودیم صادر شد.مهلتهای مختلف تجدیدنظر و فرجام خواهی گذشت و مرد و وکیلش هم اعتراضی نکردند.رای قطعی شد. و در نهایت موکل بعد از مدتها انتظار موفق به گرفتن طلاق شد.
5 ماه از طلاقش میگذرد.از تجدیدنظر ابلاغیه آمده که رای بدوی را رد کرده است.تجدید نظری که به موکل ابلاغ نشده تا تبادل لوایح انجام شود و از آن مهم تر اینکه بعد از مهلت تجدیدنظر و 4 ماه بعد از اجرای رای صورت گرفته است.
با دادگاه مراجعه کرده ایم .میگوید دلایلی آورده که رای به او ابلاغ نشده و من هم تقاضای تجدیدنظرش را پذیرفته ام.طبق ماده فلان قانون دست قاضی را در پذیرش این ادعا باز گذاشته است.
و من مانده ام در پاسخ به موکلی که با گریه میگوید این چه کشوری است که من بعد از اینکه طلاق گرفته ام باز هم نباید احساس آرامش کنم چه پاسخی بدهم.
و خسته ام از اینکه حتی زمانی که احساس می کنی کارت را با موفقیت به اتمام رسانده ای باز هم باید استرس داشته باشی که نکند روزی همه چیز از آعاز شروع شود و تو هیچ تضمینی نمی توانی به موکلت بدهی.........
شوهرش اعتیاد شدید داشت.از همه نوع مواد مخدر.بیش از 15 سال بود که در خانه بود و هیچ شغل و درآمدی نداشت.زن اما درآمد خوبی داشت و هزینه زندگی خود و دو فرزندش را تامین می کرد.بارها برای ترک دادن همسر تلاش کرده بود.او را در مراکز ترک اعتیاد بستری نموده بود اما هر بار روز از نو روز از نو.
دو سال پیش که پرونده را قبول کردم می دانستم کار سختی است اما اینقدر مدارک برای دفاع در دادگاه داشتیم که زیاد هم نگران نباشم.جلسات مکرر دادگاه برگذار شد.شهود آمدند و رفتند.از کمپ ترک اعتیاد استعلام گرفته شد.و از همه مهمتر خود شوهر در دادگاه به اعتیادش اعتراف کرد.در نهایت با گذشت یکسال دادگاه رای داد.زن می توانست با بذل مهریه طلاق بگیرد.این اما چیزی نبود که ما میخواستیم. متاسفانه زن قبلا خانه ای را که خریده بودند و بیش از نصف مبلغش را خودش پرداخت کرده بود و مدارک پرداختش هم موجود بود به عنوان مهریه قبول کرده بود.(بماند خشم آن زمان ما از اینکه وقتی پول آن را داده ای دیگر چرا سند امضا کرده ای که مهریه خود را گرفته ای).حال باید خانه را دوباره به شوهر منتقل می کرد تا بتواند طلاق بگیرد.تجدیدنظر و دیوان عالی می دانستیم کارساز نخواهد بود.
با قاصی رایزنی های زیادی کردیم.راضی شد که پس از گذشت مهلت اعتبار گواهی عدم امکان سازش دوباره دادخواست بدهیم.همه مراحل دوباره طی شد.و در نهایت بعد از یکسال رایی که منتظر بودیم صادر شد.مهلتهای مختلف تجدیدنظر و فرجام خواهی گذشت و مرد و وکیلش هم اعتراضی نکردند.رای قطعی شد. و در نهایت موکل بعد از مدتها انتظار موفق به گرفتن طلاق شد.
5 ماه از طلاقش میگذرد.از تجدیدنظر ابلاغیه آمده که رای بدوی را رد کرده است.تجدید نظری که به موکل ابلاغ نشده تا تبادل لوایح انجام شود و از آن مهم تر اینکه بعد از مهلت تجدیدنظر و 4 ماه بعد از اجرای رای صورت گرفته است.
با دادگاه مراجعه کرده ایم .میگوید دلایلی آورده که رای به او ابلاغ نشده و من هم تقاضای تجدیدنظرش را پذیرفته ام.طبق ماده فلان قانون دست قاضی را در پذیرش این ادعا باز گذاشته است.
و من مانده ام در پاسخ به موکلی که با گریه میگوید این چه کشوری است که من بعد از اینکه طلاق گرفته ام باز هم نباید احساس آرامش کنم چه پاسخی بدهم.
و خسته ام از اینکه حتی زمانی که احساس می کنی کارت را با موفقیت به اتمام رسانده ای باز هم باید استرس داشته باشی که نکند روزی همه چیز از آعاز شروع شود و تو هیچ تضمینی نمی توانی به موکلت بدهی.........
بانو مگه اعتیاد نمی تواند از مصادیق عسر و حرج محسوب بشود ؟ پس چرا باید بذل مهریه می کردند خانم موکل ؟
پاسخحذفاعتیاد از مصادیق عسر و حرج محسوب میشود و به همین ااستناد هم ما موفق به گرفتن رای شدیم اما در هرحال قاضی اختیار دارد تا زن را مکلف به بذل هر میزانی از مهریه که صلاح میداند بکند.از یک سکه گرفته تا تمام مهریه
پاسخحذفكارت سخت است و تواني مي خواهد كه تو داري...بالاخره روزي روي آرامش را خواهيم ديد....اميدوارم....
پاسخحذفآخه تو مورد عسر و حرج ؛ برای چی باید مهریه بذل بشه ؟
پاسخحذفایجاد وضعیتی که منجر به عسر حرج بشه مستقیما به زوج ارتباط پیدا می کنه ...
در این صورت چرا باید زوجه مهریه رو بذل کنه برای طلاق ؟
ــــــــــ
یا این طوری بپرسم :
طلاق در برابر عسر و حرج واقع میشه ولی بذل مهریه بخاطر سقوط حق رجوع مرد قرار داده میشه تا طلاق بائن محسوب بشه ؟