۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

فراموشمان نشود

جبر زمانه شامل موارد زیادی میشود:کار و دغدغه معاش،ازدواج و زندگی مشترک،بیماری، و بسیاری دیگر.
این جبر باعث میشود بسیاری از افراد علایق و سلایق شخصیشان را فراموش نمایند.و این موضوع برای زنها به مراتب پررنگتر اتفاق می افتد.
زنهای متاهلی که بیرون از خانه کار می کنند اگر مادر هم باشند این حس را خوب می فهمند.روزی چشم باز می کنند و می بینند یادشان نمی آید آخرین کتابی که خوانده اند چه بوده،آخرین فیلمی که دیده اند!آخرین مطلبی که نوشته اند!آنها خودشان را و آنچه را فقط و فقط به خودشان متعلق است از یاد برده اند.حل شده اند در گرفتاریهای روزمره.در مشغله های زندگی.عده ای از آنها می خواهند اینگونه باشند که تعریفشان از مادر بودن و زن بودن همین است:فداکاری،غرق شدن و فنا شدن.عده ای دیگر اما نمی خواهند، آنها ناخواسته و به مرور به این درد گرفتار شده اند.
دوستان اینچینی بسیار داشته ام.دوستانی که حسرت روزهایی را می خورند که کتاب می خواندند، می نوشتند،سینما و تاتر میرفتند.و این روزها فقط حسرت را تجربه می کنند.
به این دوستان همیشه گفته ام برای همسر و مادر خوب بودن ،برای یک فرد موفق در کار بودن باید اول خودمان باشیم.باید زمان را در اختیار بگیریم،باید اطرافیان را علیرغم تمایلشان همراه سازیم تا برای خودمان وقت داشته باشیم،هرچند کوتاه.این زمان به یادمان می آورد آرزوهایمان را،آنچه می خواستیم بوده باشیم و الان به یاد نمی آوریم.
به شدت اعتقاد دارم نوشتن یکی از این فرصتهاست.باید بنویسیم هرچند احساس کنیم قلم خوبی نداریم،هرچند تصورمان این باشد که کسی نمی خواند و یا برای کسی جالب نیست و ......

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر