در یکی از بزرگترین و معروفترین اسباب بازی فروشی های شهر در حال گردش است تا اسباب بازی پیدا کند که باب میل باشد. چند دقیقه ای نگذشته که می آید و مرا می برد کنار قفسه ای و به یک جعبه رنگارنگ اشاره می کند و می گوید
« نظرت در مورد این چیه؟»
نگاهی کردم و تلاش کردم بفهمم چه هست.« وسیله ای برای تزیین کردن کیف و کفش و اینهاست؟»
«اصلا ولش کن، دخترونه است» و سریع دور می شود.
چند دقیقه بعد دوباره می آید : «من یه اسباب بازی دیگه پیدا کردم که تبلیغشم توی تلویزیون دیدم و خیلی خیلی دوستش دارم ولی ...»
«خب بریم نشونم بده، مشکلش چیه؟»
من من کنان می گوید«آخه دخترونه است»
«تو که می دونی اسباب بازی دخترونه و پسرونه نداره، تو هرچیزی که دوست داری بازی کنی می تونی انتخاب کنی»
«اخه پس چرا جعبه اش رو بنفش ساختن؟ تازه تو تبلیغش هم نشون میده برای دختراست، نگاه کنی ولی، خیلی خوبه، باهاش می تونی با خمیر بازی چیزای مختلف بکشی ، مثل نقاشی»
به اسباب بازی نگاه می کنم. هرچه فکر می کنم نمی فهمم چرا به عقل طراحان آن رسیده است که این وسیله باید دخترانه باشد!
برایش دوباره توضیح می دهم که به این حرفها توجهی نکند و اگر تمایل دارد می تواند اسباب بازی را که قیمتش هم در همان حدی است که قرار گذاشته ایم، بردارد.جعبه را در دست می گیرد و راه می افتیم به سمت صندوق، می ایستد و می گوید «نه تو بگیرش دستت» می گویم می داند که کیف و لیوان قهوه در دست دارم و نمی توانم. کمی مکث می کند و می گوید«آره خب اصلا انگار داریم برای کسی هدیه می خریم» و راضی از قانع کردن خودش می رود به سمت صندوق و خرید تمام می شود.
در راه برگشت می پرسد که چرا این اسباب بازی ها را دسته بندی کرده اند و چرا یک گروه عمدتا صورتی و بنفش هستند؟
خوشحال از سوالی که برایش ایجاد شده شروع می کنم به ساده ترین شکل ممکن برایش از دنیای سرمایه داری و سود شرکتهای اسباب بازی از این تقسیم بندی ها می گویم. و از اینکه گروههای زیادی تلاش می کنند تا با این شرکتها و تقسیم بندی ها مقابله کنند. و از تاثیر این دوگانه دخترانه و پسرانه بر زندگی دختران و پسران می گویدم. با دقت گوش می کند. کمتر پیش می آید یک بحث جدی را حوصله کند و تا انها گوش کند. اما گوش می دهد و با دقت فوق العاده ای در تایید حرفهایم مثال می آورد. می گوید « مامان واقعا منصفانه نیست، اخه خیلی از اسباب بازی ها هست که من دوست دارم باهاشون بازی کنم اما شکل جعبه اشون یه جوریه که من خجالت می کشم بخرم! یا خیلی از دخترا حتما دوست دارن مثلا با دایناسورها بازی کنن ولی خجالت می کشن که یه وقت دوستهاشون مسخره اشون کنن»
می گویم که باید از خودمان شروع کنیم و نگران قضاوت دیگران نباشیم.
می دانم هنوز برایش سخت است و احتمالا اگر دوستانش به اتاقش بیایند این اسباب بازی را نشان نخواهد داد، اما خوشحالم که از همین سن برایش این موضوعات مطرح می شود. و امیدوارم که در آینده نیز همینقدر پرسشگر باقی بماند.
پی نوشت : به خانه که بر می گردیم و اسباب بازی را باز می کند و شروع به کار کردن می کند، غرق لذت است و در میان بازی اش چند بار تکرار می کند« واقعا چرا این بازی دخترونه باید باشه؟ این خیلی خوبه »
« نظرت در مورد این چیه؟»
نگاهی کردم و تلاش کردم بفهمم چه هست.« وسیله ای برای تزیین کردن کیف و کفش و اینهاست؟»
«اصلا ولش کن، دخترونه است» و سریع دور می شود.
چند دقیقه بعد دوباره می آید : «من یه اسباب بازی دیگه پیدا کردم که تبلیغشم توی تلویزیون دیدم و خیلی خیلی دوستش دارم ولی ...»
«خب بریم نشونم بده، مشکلش چیه؟»
من من کنان می گوید«آخه دخترونه است»
«تو که می دونی اسباب بازی دخترونه و پسرونه نداره، تو هرچیزی که دوست داری بازی کنی می تونی انتخاب کنی»
«اخه پس چرا جعبه اش رو بنفش ساختن؟ تازه تو تبلیغش هم نشون میده برای دختراست، نگاه کنی ولی، خیلی خوبه، باهاش می تونی با خمیر بازی چیزای مختلف بکشی ، مثل نقاشی»
به اسباب بازی نگاه می کنم. هرچه فکر می کنم نمی فهمم چرا به عقل طراحان آن رسیده است که این وسیله باید دخترانه باشد!
برایش دوباره توضیح می دهم که به این حرفها توجهی نکند و اگر تمایل دارد می تواند اسباب بازی را که قیمتش هم در همان حدی است که قرار گذاشته ایم، بردارد.جعبه را در دست می گیرد و راه می افتیم به سمت صندوق، می ایستد و می گوید «نه تو بگیرش دستت» می گویم می داند که کیف و لیوان قهوه در دست دارم و نمی توانم. کمی مکث می کند و می گوید«آره خب اصلا انگار داریم برای کسی هدیه می خریم» و راضی از قانع کردن خودش می رود به سمت صندوق و خرید تمام می شود.
در راه برگشت می پرسد که چرا این اسباب بازی ها را دسته بندی کرده اند و چرا یک گروه عمدتا صورتی و بنفش هستند؟
خوشحال از سوالی که برایش ایجاد شده شروع می کنم به ساده ترین شکل ممکن برایش از دنیای سرمایه داری و سود شرکتهای اسباب بازی از این تقسیم بندی ها می گویم. و از اینکه گروههای زیادی تلاش می کنند تا با این شرکتها و تقسیم بندی ها مقابله کنند. و از تاثیر این دوگانه دخترانه و پسرانه بر زندگی دختران و پسران می گویدم. با دقت گوش می کند. کمتر پیش می آید یک بحث جدی را حوصله کند و تا انها گوش کند. اما گوش می دهد و با دقت فوق العاده ای در تایید حرفهایم مثال می آورد. می گوید « مامان واقعا منصفانه نیست، اخه خیلی از اسباب بازی ها هست که من دوست دارم باهاشون بازی کنم اما شکل جعبه اشون یه جوریه که من خجالت می کشم بخرم! یا خیلی از دخترا حتما دوست دارن مثلا با دایناسورها بازی کنن ولی خجالت می کشن که یه وقت دوستهاشون مسخره اشون کنن»
می گویم که باید از خودمان شروع کنیم و نگران قضاوت دیگران نباشیم.
می دانم هنوز برایش سخت است و احتمالا اگر دوستانش به اتاقش بیایند این اسباب بازی را نشان نخواهد داد، اما خوشحالم که از همین سن برایش این موضوعات مطرح می شود. و امیدوارم که در آینده نیز همینقدر پرسشگر باقی بماند.
پی نوشت : به خانه که بر می گردیم و اسباب بازی را باز می کند و شروع به کار کردن می کند، غرق لذت است و در میان بازی اش چند بار تکرار می کند« واقعا چرا این بازی دخترونه باید باشه؟ این خیلی خوبه »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر