۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

تولد نوشت!

یک هفته از تولد ۳۴ سالگی گذشته است و به گمانم جز نادر تولدهایی است که در اینجا هیچ ننوشته ام!چه بنویسم ؟
خوبم؟
بدم؟
تلاش میکنم خوب باشم؟
از پس روزهایم بر می ایم؟
سال سختی بود؟
نمی دانم کدام را بنویسم!
اما یک چیز را می دانم
یادم هست . که به شعر ، به آواز ، به لیلاهایتان ، به رویاهایتان پشت نکنید؛»
سال سختی بود
۳۴ سالگی برایم به اندازه همان ۱۹ سالگی که از یاد برده ام، سخت و نفس گیر بود! سختی ها تمام شده؟ نه! کی تمام می شود؟ نمی دانم! هیچ نمی دانم! اما این را می دانم، که 
شب هنگام که سر بر بالش می گذارم، حالم خوب است. 
و همین ، 
همین مرا بس در این جهنم ۳۴ سالگی!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر