دخرتک 4-5 سالی بود که ازدواج کرده بود.و به دلایل مختلف با همسرش دچار مشکل شده بود.درآمد او تنها پولی بود که در خانه خرج می شد ومی گفت همسرش همیشه درآمدش را خرج امور خودش می کرده.می گفت همه می گویند معتاد است ولی او باور ندارد.می گفت 3 سال است هیچ رابطه جنسی باهم نداشته اند. مرد صبح زود از خانه می رود و شبها بعد از نیمه شب بر می گردد و فقط وقتی پول میخواهد سراغی از او می گیرد و هزاران مشکل دیگر.
بارها با من برای گرفتن وکالت در طلاق و یا طلاق توافقی مشاوره کرده بود.هر بار یا خودش پی قضیه را نگرفته بود یا همسرش راضی نشده بود.چند روز پیش تماس گرفت و گفت که طلاق گرفته است.پرسیدم چگونه راضی شده است همسرش و پاسخش جالب بود.
به همسرش گفته بود در صورتی که طلاق بگیرند حاظر است به مدت یک سال هزینه اجاره خانه و مخارج خانه را پرداخت کند و با هم زندگی کنند تا او در این مدت فرصت پیدا کند بدهی هایش را بپردازد.همسرش نیز پذیرفته بود.به دادگاه رفته بودند و در عرض چند ساعت طلاق گرفته بودند.
میگفت قاضی دادگاه وقتی مرد بیرون از اتاق بوده است گفته همسرت اعتیاد شدید دارد و همین که تو با چنین بهانه ای توانستی او را راضی به طلاق کنی نشانه همین اعتیاد شدید است.
میگفت بعد از محضر و ثبت طلاق شروع کرد به گفتن اینکه من به این راحتی ها از خانه نمیروم و تا پول زیادی از تو نگیرم می مانم.می گفت من هم حرفی نزدم.خداحافظی کردم و مستقیم به کلانتری رفتم و اقدامات لازم برای تهیه صورتجلسه و تعویض قفل خانه را انجام دادم. و ... تمام.
و این یعنی:
1. زنها وقتی استقلال مالی داشته باشند بسیار راحتتر می توانند به تغییرشرایط فکر کنند.آنها لازم نیست بمانند و بسوزند به امید سرپناهی و لقمه نانی......کاش این خطر را زنهایی که بعد از ازدواج خانه نشین می شوند و می گویند همسرشان اینقدر درامد دارد که آنها نیازی به کار کردن نداشته باشند لمس می کردند.
2. وقتی جای حمایتهای قانونی خالی است ،وقتی قوانین ما دست و پای زنان را می بندد و اجازه طلاق نمی دهد،زنها مجبور میشوند تا به حقه دست بزنند.
3. وقتی کار دیگری از دستمان بر نمی آید به شیوه ای باید متوسل شد.حتی باید دروغ گفت.اما هنر دروغ گفتن آنگونه که برای طرف مقابل قابل باور باشد را نیز نباید دست کم گرفت .
بارها با من برای گرفتن وکالت در طلاق و یا طلاق توافقی مشاوره کرده بود.هر بار یا خودش پی قضیه را نگرفته بود یا همسرش راضی نشده بود.چند روز پیش تماس گرفت و گفت که طلاق گرفته است.پرسیدم چگونه راضی شده است همسرش و پاسخش جالب بود.
به همسرش گفته بود در صورتی که طلاق بگیرند حاظر است به مدت یک سال هزینه اجاره خانه و مخارج خانه را پرداخت کند و با هم زندگی کنند تا او در این مدت فرصت پیدا کند بدهی هایش را بپردازد.همسرش نیز پذیرفته بود.به دادگاه رفته بودند و در عرض چند ساعت طلاق گرفته بودند.
میگفت قاضی دادگاه وقتی مرد بیرون از اتاق بوده است گفته همسرت اعتیاد شدید دارد و همین که تو با چنین بهانه ای توانستی او را راضی به طلاق کنی نشانه همین اعتیاد شدید است.
میگفت بعد از محضر و ثبت طلاق شروع کرد به گفتن اینکه من به این راحتی ها از خانه نمیروم و تا پول زیادی از تو نگیرم می مانم.می گفت من هم حرفی نزدم.خداحافظی کردم و مستقیم به کلانتری رفتم و اقدامات لازم برای تهیه صورتجلسه و تعویض قفل خانه را انجام دادم. و ... تمام.
و این یعنی:
1. زنها وقتی استقلال مالی داشته باشند بسیار راحتتر می توانند به تغییرشرایط فکر کنند.آنها لازم نیست بمانند و بسوزند به امید سرپناهی و لقمه نانی......کاش این خطر را زنهایی که بعد از ازدواج خانه نشین می شوند و می گویند همسرشان اینقدر درامد دارد که آنها نیازی به کار کردن نداشته باشند لمس می کردند.
2. وقتی جای حمایتهای قانونی خالی است ،وقتی قوانین ما دست و پای زنان را می بندد و اجازه طلاق نمی دهد،زنها مجبور میشوند تا به حقه دست بزنند.
3. وقتی کار دیگری از دستمان بر نمی آید به شیوه ای باید متوسل شد.حتی باید دروغ گفت.اما هنر دروغ گفتن آنگونه که برای طرف مقابل قابل باور باشد را نیز نباید دست کم گرفت .