۱۳۸۸ آذر ۲۴, سه‌شنبه

من با تو فرق دارم.

یک روز صبح و مکالمه بین یک زن و مرد کارمند در یک خانواده ایرانی:
زن:من امروز کمی عجله دارم تو می تونی بچه ها رو ببری مدرسه؟
مردبا یک نگاه عاقل اندر سفیه و کمی اخم : مگر چی کار داری که می خوای زود بری؟
زن پشیمان و عصبانی: هیچی ولش کن.ولی دیروز که تو عجله داشتی من هم همین کارو کردم و از تو هم نپرسیدم چی کار داری.
مرد: من با تو فرق دارم.این رو می فهمی؟تو باید بعد از من از خونه بری بیرون و قبل از من برگردی و گرنه این خونه ،خونه نمیشه.
زن:......عصبانی و با یک علامت سوال مهم که چرا با همسرش فرق دارد از ادامه مکالمه منصرف می شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر