دوستی در کامنتی که برای پست قبل گذاشته بود گفته بود که کاش من به جای گله و شکایت برای این مشکلات راه حلی ارائه می کردم .این حرف رو قبلا هم از افراد دیگری شنیده بودم.
من اعتقاد دارم در حوزه مسائل اجتماعی و به خصوص مسایل حقوق بشری طرح مسئله بخش عمده ای از حل آن است.زنان ما وقتی مشکلاتشون را نشناسند ،وقتی موارد تبعیض را فقط در مسایلی مانند حق طلاق و اشتغال ببینند و موارد کوچکتر یا نبینند و یا از کنار آنها به راحتی بگذرند نمی توانند حقوقشان را مطالبه کنند.پیدا کردن حساسیت جنسیتی بخش مهمی از حل مسئله است. اکثریت زنان فعال جامعه ما با دید جنسیتی به مسائل نگاه نمی کنند و به همین دلیل وجود تبعیضها آنها را اذیت نمی کند. و به همین دلیل است که اتفاقاتی که برای امثال من توهین آمیز و آزار دهنده است برای بسیاری از دوستانم بی اهمیت جلوه می کند زیرا به اعتقاد آنها زنان با مشکلات وحشتناک تری روبرو هستند.من هم با این حس آشنا هستم ،زمانی که برای اولین بار با فعالیتهای حوزه زنان آشنا شدم یکی از موارد عجیب برای من وجود کمپین یرای آزادی ورود به ورزشگاهها بود آن هم در کنار کمپینی مانند مبارزه با سنگسار. و من مدام به این مووع فکر می کردم که مگر رفتن به یک ورزشگاه و تماشای یک مسابقه چقدر می تواند اهمیت داشته باشد آنهم زمانی که زنان ما مدام مورد خشونتهای مختلف قرار می گیرند، اما کم کم دریافتم تبعیض چه کم و چه زیاد نباید وجود داشته باشد و قطعا باید با آن مبارزه کرد.
شاید من در اینجا راهکاری صریح برای حل مشکل ارائه نکنم اما ایمان دارم اگر یک نفر با خواندن این مطالب با حساسیت بیشتری به مسایل آطرافش بنگرد و به راحتی از کنار آنها رد نشود یک قدم به حل مسئل حوزه زنان نزدیکتر شده ایم.