۱۳۹۳ خرداد ۸, پنجشنبه

ریاست خانواده از خصائص شوهر است!

زن ملکی را برای اجاره به عنوان دفتر کارش پسندیده و تلفنی به توافق رسیده و قرار است راس ساعتی برای امضای قرارداد حاضر شود.
او سر قرار حاضر نمی شود و ده دقیقه بعد مردی به مالک زنگ می زند و می گوید "من همسرش هستم و حرف آخر رو من می زنم. و من هم نظرم مساعد نیست".
پی نوشت : آن زن وکیل است و مادر دو فرزند. همسر مدیر رده بالای یکی از بخشهای قوه قضائیه!

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۵, پنجشنبه

آرامش در خانه!

یکی از رایج ترین صحنه هایی که در کشورهای اروپایی در کافه ها و رستورانها می بینید ، میزهایی هستند که میزبان دو سه یا بعضا یک جمع چند نفره از زنان هستند. این میزها اگر نگویم نیمی از میزهای کافه یا رستوران که قطعا تعداد زیادی از  آنها را تشکیل می دهند.بازه سنی زنان بسیار بسیار متفاوت است از حوالی بیست سالگی تا هشتاد سالگی را می توان تطبیق زد. در این مدت و در اینجا متوجه شده ام که مردم تایم زیادی را در این گونه مکانها می گذرانند اما گذشته از این قاعده کلی به این موضوع فکر می کردم که چرا در ایران کمتر پیش می آید که زنان با هم رستوران بروند یا کافه؟ می دانم این قالب در حال تغییر است و این روزها دختران هم قرارهای کافه ای کم ندارند اما اولا هنوز از نسل مادران ما در این مکانها و از این نوع قرارها خبری نیست و ثانیا هنوز اکثر زنان ترجیحشان این است که همان زمان را در خانه جمع شوند.
بگذریم از مزاحمتها و نگاههای سنگین اطرافیان وقتی که مثلا دو دختر تنها در کافه ای باشند و بخواهند بلند بخنند، به نظرم یکی از مهمترین دلایل حجاب است. طبیعتا ادمها وقتی می خواهند زمانی را استراحت کنند و فارغ از همه مسایل باشند ، می خواهند آزاد و راحت باشند! این آزادی برای زنان فقط در مهمانی ها و دورهمی های خانگی ممکن است. همه ما بارها این تجربه ها را داشتیم : وقتی که دوستی گفته است همدیگر را ببینیم و بعد از ارزیابی مکانهای مختلف نهایتا گفته ایم "ولش کن اصلا، خونه راحتتریم"! وقتی با خاله و دخترخاله رفته ایم خرید و تصمیم گرفته ایم که با هم گپی هم بزنیم و چای هم بنوشیم و باز نهایتا ختم به این جمله شده است که " بریم خونه ، اونجا راحتتریم"


خانه برای ما همیشه محل راحتتری برای استراحت کردن و خوش گذارنی بوده است!کانسپت پررنگی به نام "دورهمی های زنانه" در ایران به نظرم از همینجا می آید. این دورهمی ها که اگرچه برای خوشگذرانی های فارغ از دردسرهای بیرونی شکل گرفته اند اما خود تبدیل به محیطهای نامطلوبی برای تقویت کلیشه های جنسیتی شده اند. شاید در مطلبی جداگانه بنویسم از این مهمانی هایی که عدم حضور مردان در آنها چقدر شکل و نوع حرفها و بحثها را تغییر می دهد. اما در اینجا می خواهم از این بنویسم که همین عدم راحتی در محیطهای بیرونی و اینکه ما زنان می خواهیم سریع به خانه برسیم تا خود را از بند رخت و لباس نامطلبومان رها کنیم چقدر نقش دارد در محدود کردن حضورمان در محلهای تفریحی! محیطهای کاری و اداری را عموما تحمل می کنیم چون چاره ای نداریم اما استراحت و آرامش و تفریح با این لباسها سازگاری ندارد گویا!
بسیاری از ما آرزو داشته ایم کافه ای طراحی کنیم مخصوص زنان که با عدم حضور مردان در آنها بتوان حجاب نداشت (هرچند در مطلوب بودن چنین مکانی تردید دارم) اما می خواهم بگویم حجابی که طراحی شده تا زنان را در مکانهای عمومی محافظت کند در عمل سبب حذف ما از جامعه ای می شود که قرار است در آن دیده شویم! جامعه که با حضور کمتر زنان، برای مردانه کنترل شدن مهیاتر است!
حجاب خیلی بیشتر از آنکه باور کنیم در همه ابعاد زندگیمان نقش بازی می کند!

۱۳۹۳ فروردین ۳۱, یکشنبه

افزایش ممنوعیتها


در راستای مطلب قبلی، این نوشته نیز قابل توجه است:

افزایش جمعیت، آزادیها و چالش سلامت شهروندان
















نگرانی در خصوص میزان و ترکیب سنی جمعیت یک کشور امری عجیب و نادر نیست. تمامی کشورها بر اساس شرایط مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود سیاستهای کنترل جمعیت متفاوتی را اتخاذ میکنند. این تغییرات اما هرگز نمیتواند در محیطی مجزا از سایر نیازها و واقعیات اجتماعی صورت پذیرد. علاوه بر اینکه قطعاً نباید سالب آزادیهای افراد باشد و سلامت شهروندان را بیش و پیش از هر چیز دیگری مدّ نظر قرار دهد۱


طرح جامعی که خود جای بحث داشت 

بیش از یکسال است که زنگ خطری تحت عنوان کاهش جمعیت در ایران نواخته شده است و نهادهای گوناگون در صدد حل این معضل برآمدهاند. از سال ۹۱ کلیهی اقدامات رایگان در راستای پیشگیری از باروری با ممنوعیت مواجه شد و وزارت بهداشت طی اطلاعیههایی مراکز درمانی را از ارائه این خدمات به شکل رایگان منع کرد۲. در خرداد ماه سال ۹۲ لایحهای به مجلس ارائه شد به نام "طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده" که در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گرفت و با هدف نیل به نرخ باروری ۲.۵ در رشد کمی جمعیت تا سال ۱۴۰۴ توأم با ارتقای کیفی جمعیت و تثبیت آن تا سال ۱۴۳۰ شمسی تنظیم شده بود.
طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده، خود نگرانیهای بسیاری را به دنبال داشت و به ویژه موقعیت زنان را در جامعه با خطر مواجه میساخت. برای مثال مادهی ۴ این طرح، کلیه دستگاههای فرهنگی را موظف میسازد در صورتی به ترویج فعالیتهای اجتماعی و تحصیلی و اشتغال زنان بپردازند که متناسب با ایفای نقشهای همسری و مادری باشد. و یا در ماده ۹ اولویت استخدامی را به مردان متأهل میدهد. 

تعجیل نمایندگان در سلب آزادی شهروندان
نگرانیها و عواقب ناشی از چنین تصمیماتی بارها از سوی فعالان حقوق بشر مطرح شده است، اما آنچه در این نوشتار هدف است تأکید ماده ۴۳ این طرح بر "افزایش بارداریهای سالم، ترویج بارداریهای برنامهریزی شده، ترویج بارداری ارادی و افزایش پوشش مراقبت ویژه از بارداریهای پرخطر" است. تا به اینجا به نظر میرسد مجموعه موارد گفته شده در ماده ۴۳ نباید عامل نگرانی باشد اما مسئله از آنجایی شروع میشود که برخی از نمایندگان مجلس به این نتیجه رسیدهاند که به دلیل طولانی شدن روند بررسی و تصویب این طرح، موقتا از خیر آن بگذرند و طرحی دو فوریتی به نام"طرح افزایش نرخ باروری و پیشگیری از کاهش رشد جمعیت" را به مجلس ببرند۳. این طرح در جلسه روز ۲۴ فروردین ماه مجلس بررسی و در نهایت یک فوریت آن تصویب شده است. نمایندگان موافق دلیل ارائه این طرح را ضرورت توجه به مساله افزایش نرخ جمعیت و باروری در کشور و حذف موانع موجود در افزایش جمعیت دانستهاند. این طرح درچهار ماده و دو تبصره تنظیم شده است .
 در مادهی یک طرح افزایش نرخ باروری و پیشگیری از کاهش رشد جمعیت صراحتاً تاکید شدهاست که کلیهی اقدامات راجع به سقط جنین، عقیمسازی مانند وازکتومی، توبکتومی و هرگونه تبلیغات راجع به تحدید موالید و کاهش فرزندآوری ممنوع و مرتکب، به مجازات مندرج در ماده ۶۲۴ قانون اسلامی (تعزیرات) محکوم خواهد شد. 
در ماده دو وزارت بهداشت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف میشوند موارد تخلف را شناسایی و متخلفین را به مراجع صالح قضایی معرفی کنند. همچنین آییننامه اجرایی این قانون باید توسط وزارت بهداشت، وزارت فرهنگ و وزارت دادگستری ظرف سه ماه تهیه و به تصویب هیات وزیران برسد. در مادهی سوم این طرح تأکید شده است که تمامی دستگاههای اجرایی مکلفند در اجرای این قانون برنامههای سلامت و بهداشت مادران و کودکان را همچنان ادامه داده و تمهیدات لازم جهت اجرایی شدن سیاستهای جمعیتی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۹۱ را فراهم کنند. ماده چهار این طرح نیز میگوید از تاریخ لازمالاجرا شدن این قانون، قانون تنظیم خانواده و جمعیت مصوب سال ۷۲ و اصلاحات بعدی آن و دستورالعملها و آییننامههای مرتبط با این قانون لغو میشود. 

آنچه بسیار مهم است این است که ماده یک این طرح در مقام تعریف جرم برآمده و برای افرادی که مبادرت به عقیم سازی نمایند مجازات سنگینی در نظر گرفته است. "حقّ بر بدن " یکی از اساسیترین حقوق بشر است که اگرچه به صراحت مورد بیان اسناد حقوق بشری قرار نگرفته است اما امروزه هیچ اختلافی میان حقوقدانان مبنی بر شناسایی این حق از خلال مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر و نیز دو میثاق مدنی سیاسی و اقتصادی اجتماعی وجود ندارد و یک توافق عمومی وجود دارد مبنی بر اینکه مندرجات دو میثاق بر آزادی تن انسان فارغ از مشخصات جنسی و نژادی و مذهبی و مانند آن تأکید دارند و در آنها مالکیت انسان بر تن خویش را به رسمیت شناخته شده و بر مالکیت دولت بر تن انسان پایان داده شده است. از آنجا که ایران نیز به این دو میثاق پیوسته و متعهد به ایفای مفاد آنها میباشد، در نتیجه مواردی مانند این طرح که افراد را از مالکیت بر بدنشان منع مینماید قطعاً در تعارض با این تعهدات است. علاوه بر اینکه در متون شرعی اسلام نیز همهی افراد حقّ دخل و تصرف در بدنشان را دارا هستند مگر آنکه کاری عقلانی نبوده و یا آسیب جدی به بدن وارد نماید. بنابراین حقّ انسان بر بدن یک حقّ بنیادی است و هر انسانی این حق را دارد که در آزادی کامل راجع به وضعیت بدنی خویش تصمیم گیری نماید و هرگونه تعرض به این حریم، نقض یکی از حقوق بنیادین بشر شناخته میشود. اما در صورت تصویب نهایی این طرح نه تنها افراد از تصرف در بدنشان به دلیلی کامل عقلانی منع میشوند بلکه این کار آنها با مجازاتی برابر ۲ تا ۵ سال حبس روبرو خواهد شد. 
نکتهی بسیار مهم دیگری که در مادهی یک به آن اشاره شده است این است که هرگونه مبادرت به سقط جنین نیز جرم بوده و مجازات آن مجازات مذکور در ماده ۶۲۴ قانون مجازات یعنی حبس از دو تا پنج سال است.. این در حالی است که تا پیش از این زنی که مبادرت به سقط جنین مینمود بر اساس ماده ۴۸۹ قانون مدنی فقط به پرداخت دیه جنین در هر مرحلهای که باشد محکوم میشد و خود از آن دیه سهمی نمیبرد. به عبارت دیگر عمل مادر عنوان مجرمانه نداشت و فقط "طبیب یا ماما یا داروفروش و اشخاصی که به عنوان طبابت یا مامایی یا جراحی یا داروفروشی " اقدام به سقط جنین مینمودند مجرم شناخته شده و به حبس محکوم میشدند. به نظر میرسد تمام تلاشهای فعالان حقوق زنان برای به رسمیت شناختن حق سقط جنین برای مادران نه تنها پیشرفتی نداشته است بلکه با یک روند قهقرایی در قوانین نیز روبرو هستیم، زیرا این طرح اگر به همین صورتی که مواد آن در جراید منتشر شده تصویب گردد ، مادر را نیز برایسقط جنین با همان حبس ۲ تا ۵ سال مجازات خواهد کرد. 
به آزادی و سلامت شهروندان بیندیشیم 
برای افزایش نرخ باروری میتوان راهکارهای فرهنگی و نیز اقتصادی زیادی را به کار گرفت تا نرخ بارویهای ارادی و سالم افزایش یابد اما آنچه از دل طرح تصویبی مجلس بر میآید افزایش نرخ بارداریهای ناخواسته و نیز به خطر انداختن سلامت افراد جامعه است.
 قطعاً همانگونه که سالها ممنوعیت سقط جنین سبب شده است تا این عمل به شکل غیرقانونی و در محیطهای غیربهداشتی، مکرراً سلامت زنان جامعه را به خطر بیاندازد، ممنوعیت اعمال جراحی سادهای مانند وازکتومی نیز میتواند مردم را به سمت مراکز غیر قانونی و غیر بهداشتی برای این جراحیها هدایت کند. بنابراین قطعاً حذف برنامههای کنترل جمعیت به این شکل نخواهد توانست به افزایش باروری کمک کند و علاوه بر سلب آزادیهای مردم، مشکلات بهداشت باروری را نیز افزایش می دهد.
لینک مطلب اصلی در سایت یک شهر اینجا است.


۱۳۹۳ فروردین ۱۹, سه‌شنبه

فرزند بیشتر یا بیمار بیشتر؟

سیاست های کنترل جمعیت بیش از یکسال است که دستخوش تغییرات زیربنایی و دگرگونی شده اند. کاندوم و قرصهای پیشگیری از بارداری که پیش از این به آسانی در تمامی مراکز بهداشت به صورت رایگان در اختیار مردم قرار می گرفت بسیار کمیاب و تقریبا نایاب  شده اند. کاندوم های خارجی موجود در بازار قیمتهای سرسام آور پیدا کرده و نمونه های ایرانی به اعتقاد بسیاری قابل اطمینان نیستند. همه چیز به گونه ای طراحی شده است تا سیاستهای مورد نظر حکومت در راستای افزایش جمعیت به هدف برسد. در این نوشته نمی خواهم از ایده افزایش جمعیت و تاثیرات آن بر حقوق زنان بنویسم. می خواهم فرض را بر درستی این ایده بگذارم . سخنم اما از شیوه در پیش گرفته شده است. آیا واقعا تنها کارایی کاندوم پیشگیری از بارداری است؟ چرا وقتی می دانیم شایع ترین راه سرایت بیماری ایدز، تماسهای جنسی است و وقتی هر از گاهی اخباری از شیوع یک نوع بیماری مقاربتی به گوش می رسد ؛ به راحتی از پخش رایگان این محصول خودداری می کنیم؟
اگرچه می دانم در بسیاری از کشورهای جهان  ماجرا کاملا برعکس است اما می خواهم از تجربه حضور خودم در یک کشور اروپایی بگویم. در اینجا در دانشگاه به وفور و به راحتی کاندوم رایگان در اختیار دانشجویان قرار می گیرد آن هم نه به این صورت که دانشجو مجبور باشد تقاضا کند و در نتیجه نگران این باشد که کسی او را ببیند یا بشناسد، بلکه کاندومها در محل مشخصی گذاشته شده اند و هرکسی بخواهد می تواند به راحتی از آنجا بردارد. حتی دسترسی محدود به دانشجویان نیست و محل عرضه دقیقا قسمتی از دانشگاه است که همه افراد از بیرون دانشگاه هم امکان رفت و آمد دارند. در دستشویی محل های عمومی مانند سینماها،پارکها و باشگاهها، دستگاههایی قرار دارد که می توان با پرداخت مبلغ کمی کاندوم تهیه کرد
ماجرا اما وقتی جالبتر می شود که می بینید تقریبا هیچ خانواده تک فرزندی در اینجا نیست. تمام خانواده ها دو یا سه فرزند با اختلاف سنی بسیار کم دارند. یادمان نرود در اینجا سقط جنین هم اگرچه با محدودیت هایی، اما  قانونی است. پس چرا؟

پاسخ ساده است. اول اینکه واقعیات را پذیرفته اند و انکار نمی کنند. آنها انکار نمی کنند که روابط جنسی  در جامعه رواج دارد  و نمی خواهند با انکار واقعیات مانع روابط جنسی باشند. پس با پذیرش، آن را مدیریت می کنند تا کمترین آسیب ها به جامعه شان وارد شود. دوم اینکه سیاست افزایش جمعیت کشورشان را بر افزایش بارداری های ناخواسته بنیان نگذاشته اند. برای تشویق به داشتن فرزند ، شرایط رفاهی را افزایش داده اند،طیف گسترده ای از خدمات که از کمک هزینه های مالی تا بیمه ها و مرخصی های کاری والدین و از همه مهتر آسایش و امنیت روانی که والدین را از داشتن فرزند بیشتر هراسان نکند را در بر می گیرد.
نتیجه چیست؟ همه چیز سر جای خودش قرار گرفته است. اگر دختر یا پسر جوانی بخواهد رابطه جنسی داشته باشد می داند و می تواند خود را در برابر خطرات محافظت کند، ریسک بارداری های ناخواسته که زندگی زنان و کودکان را تحت الشعاع قرار می دهد بسیار کم می شود و خانواده ها تمایل بیشتری به داشتن فرزند دارند.
پی نوشت: یادمان نرود این نوع خطرات یا دامن قشر بسیار جوان جامعه را میگیرد که بر فرض داشتن اگاهی لازم، علاوه بر اینکه توان مالی زیادی ندارد، بسیار هم بی احتیاط است و هر بهانه ای برای اینکه بخواهد از استفاده از کاندوم منصرف شود برای او کافی است. و یا دامن خانواده های بسیار کم توان جامعه را که قطعا پرداخت هزینه ای ده پانزده هزارتومانی برایش غیرممکن می شود! 

۱۳۹۲ اسفند ۱۵, پنجشنبه

کدبانو ایرانی!

بسیاری از زنان ما که لزوما هم از نسل مادران ما نیستند ، خانه را محل فرمانروایی خود می دانند. محل اعمال قدرت ! اما نه به این دلیل که صاحب نظر هستند و می توانند حرفشان را به کرسی بنشاندد، بلکه به این دلیل که تلاششان نمود پیدا می کند! فرصت دیده شدن پیدا می کنند! آنها به همسران و پدران و برادرانشان حتی در صورت تمایل، اجازه ورود به آشپرخانه را نمی دهندبه بهانه اینکه توانایی ندارند و کارها را بدتر می کنند و مثلا غذا خراب می شود یا ظرفها تمییز شسته نمی شود و خانه به خوبی جارو نمی شود و امثال اینها!
زنان ما در مهمانی هایشان به شدت تلاش می کنند همه چیز عالی و در بهترین شکل باشد!به تنهایی چندین مدل غذا و دسر  درست می کنند ، خانه را تمییز می کنند و در این فرآیند باز هم اجازه مداخله نمی دهند!
دلایلی که سبب این امر می شود قطعا بسیار زیاد هستند اما من معتقدم یک دلیل مهم را نباید فراموش کرد:
زنان در هیچ وضعیت دیگری مورد ستایش و تشویق عمومی قرار نمی گیرند. شما میز شام مهمانی را تصور کنید. وقتی همه مهمانها مدال افتخار بهترین مهمانی را به گردن زن میزبان می آندازند، چه احساس غروری می کند آن زن..این تنها فرصتی است که دیگران از او تعریف می کنند به ویژه در مقابل همسر و خانواده اش... بدیهی است که نخواهد این فرصت را از دست بدهد... و همه افتخارش را مال خود کند...از سوی دیگر این تنها فرصتی است که غریبه ها ( به غیر از خانواده) این امکان را دارند تا به راحتی از یک زن تعریف و تمجید کنند. این اتفاق به ویژه در خانواده های سنتی و یا مذهبی بسیار مشهود تر است. یک زن در هیچ حالت دیگری ممکن نیست که در یک فضای عمومی مورد تمجید و تشویق قرار بگیرد.

اما کاش نتایج منفی این موضوع را هم می دیدند. این احساس افتخار و احساس قدرت کاذبی که در پس آن هزاران درد روحی و جسمی نهفته است.افتخاری که با لغت " کدبانو" گری ، زن را به یک آشپز و خدمتکار تقلیل می دهد! افتخاری که هزاران توانایی دیگر زن را نادیده می گیرد.
و کاش با گفتن اینکه " مادر" یا " همسر" مان خودش می خواهد کارها را به تنهایی انجام بدهد، از خود رفع مسئولیت نکنیم! نظافت و آشپزی که با همکاری همه انجام شود مدالش برای همه می شود و نتایج منفی اش به مراتب کمتر خواهد شد!
پی نوشت: این مطلب در پاسخ به دعوت پیج کار خانگی برای نوشتن از کارخانگی در روز 14 اسفند نوشته شد.

۱۳۹۲ اسفند ۱۰, شنبه

خانه امن است...

صحنه اول- اتاق مطالعه دانشجویان ارشد دانشگاه
دو دختر و دو پسر  که به نظر میاد برای انجام پروژه با هم جمع شدن در حال شوخی و خنده هستند.هیچ نیازی نیست به حرفهایشان گوش بسپاری چون کاملا بلند بلند در حال حرف زدن هستند.توجه من اما جلب میشود چون به راحتی در مورد اعضای جنسی بدن خود حرف میزند! شوخی میکند ! عادات و تمایلات جنسی خود را به راحتی بیان می کردند و می خندیدند! در اتاق بیش از ده نفر دیگر حضور داشتند! هیچکدام از آنها حتی برای لحظه ای سرش را بلند نمیکرد! هیچ کدامشان زیر لب لبخند نمی زد! هیچ کدامشان به میز دختران و پسران نزدیک نشد تا با ترفندی وارد مذاکره آنها شود! چند دقیقه بعد دخترها وسایلشان را جمع کردند و رفتند و هیچ کس نه تنها دنبالشان نرفت حتی به آنها نگاه هم نیانداخت تا قیافه اشان را برای فرصت مناسب! بعدی به خاطر بسپارد...
صحنه دوم-قطار بين شهری
چند دختر جوان که مست هستند وارد قطار می شوند و می نشیند! آنقدر مست هستند که شوخی و خنده هایشان تمام سالن را دربگیرد !شوخی ها همه از همان نوعی است که در بالا اشاره کردم..واکنشها باز هم از همان نوع است!تمام صندلی های اطرافشان را مردان تنها نشسته اند! یکی کتاب میخواند، یکی روزنامه، یکی خواب است دیگری با تبلت کار میکند! اما هیچ کدام حتی به این دختران نگاه هم نمی کنند! مامور قطار که برای فروش بلیط می آید هم پسر جوانی است! دخترکان سر شوخی را باز میکنند! پسر اما کاملا جدی بلیط را می دهد و می رود!


احساس امنیت در این جامعه یکی از بهترین تجربه های زنان است! در اینجا می دانی هر ساعتی از شبانه روز در هر کجا و با هر حالی که باشی هیچ کس به حریم تو وارد نمی شود! هیچ کس مزاحمت نخواهد شد،هیچ کس نگاه پرمعنی یا بی معنی نثارت نمی کند!هیچ کس جدی یا شوخی بدنت را لمس نمی کند! هیچ کس حتی سعی نمی کند به بهانه ای سر صحبت را باز کند مگر خودت بخواهی!مزاحمت معنایی ندارد!  و قیمت این مزاحم نشدن سانسور کردن حرفهایت، پنهان کردن حال و رفتارت و یا پوشاندن تن و بدنت نیست! قیمت آن آموزش دادن سیستمی است که زنان  ،رفتارشان ، لباسشان و حضورشان در جامعه را عامل فساد جامعه نمی داند!سیستمی که با پذیرفتن واقعیات جامعه اش توانسته با تفکیک موقعیت ها، امنیت را به مکانهای عمومی اش بیاورد! به افراد آموخته اگر میخواهند ساعتی را به خوشی بگذرانند حق ندارند به هر زنی در خیابان،رستوران کافه یا دانشگاه که نمی شناسند متعرض شوند!برای خوشگذرانی مکان مناسب یا قواعد مخصوص به خودش (و نه باز هم بدون قاعده) وجود دارد!
این سیستم زنان را مجبور نمی کند خودشان را محدود کنند و مردان را آزادی بی حد نمی دهد!هر دو گروه به یک میزان باید به یکدیگر احترام بگذارند!احترامی که ناشی از جنسیت،عفاف،حجب و حیا نیست بلکه ناشی از احترام به انسانیت انسانهاست!

۱۳۹۲ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

مخالفان مخفی!

این روزها احساس می کنم با نوع جدیدی از مردسالاری رو برو هستیم. نوعی از مردسالاری که توسط زنان جوانمان باز تولید می شود. زنانی که لزوما دیگر مسن یا بی سواد یا سنتی نیستند. زنانی که می توان آنها را در قشر جوان تحصیلکرده دسته بندی کرد. زنان و دخترانی که معتقدند تلاش های برابری خواهانه فعلالان حقوق زنان، به نفع آنها که نیست هیچ، حتی به آنها آسیب هم می رساند.
دوست تحصیلکرده ام بعد از هشت سال سابقه کار درخشان می خواهد استعفا داده و در خانه در کنار فرزندانش بماند چون معتقد است تجربه به اون نشان داده هیچ جا به اندازه محیط خانه برای یک زن آرامش و امنیت به همراه ندارد.( نگوییم انسانها حق انتخاب دارند چون هیچ مردی بعد از کار کردن تصمیم به خانه نشینی نمیگیرد و نمیگوید در خانه ارامش بیشتری وجود دارد)  دختر جوان دیگری با غرور از احساسات زنانه اش مبنی بر تمایل به کنترل شدن توسط همسرش و لذت بردن از به اصطلاح غیرت مردانه می نویسد و صدها دختر جوان دیگر به او احسنت می گویند. دختران جوانی که اولین و مهمترین هدفشان یافتن همسری منابسب است و تا پیش از آن علیرغم موفقیتهای تحصیلی و شغلی خود را بلاتکلیف می خوانند ، گویی تمام ان تلاشها و موفقیتها بی اهمیت است و تنها یافتن شوهر مناسب است که سبب افتخار افرینی می شود و مثالهای دیگری که متاسفانه مشغله این روزها اجازه بازیابی به ذهنم نمی دهد.این آموزه ها گاهی ناشی از دین هستند و گاهی نه. بسیاری از موارد مدافعان و مروجان این نوع عقاید هیچ سنخیتی هم با دین ندارند.گاههی این دختران آموزه های روانشناسانه (لزوما هم آکادمیک نه) را به کار می گیرند تا ثابت کنند برابری نه تنها سودی ندارد بلکه آنها را از زنانگیشان دور می سازد! آنها تصمیم گرفته اند درست برخلاف تلاشهای فمنیستها و بربری خواهان قدم بردارند چون آن را مضر می ببینند!
به نظرم می رسد گاهی باید آموزشها را از مسائل بسیار ابتدایی تر شروع کنیم و بپذیریم بسیاری از آن به اعتقاد ما بدیهیات ، کاملا غیر بدیهی هستند و اتفاقا محل اختلاف می توانند باشند.