۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه

خواهرم حجاب تو ....!

این عکس را امروز در یکی از نهادهای شهرداری که  مرتبط به زنان است گرفته ام.امثال این شعارها را بارها و بارها بر در و دیوار شهرمان دیده ایم.شعارهایی که زنان را مخاطب قرار می دهند و آنها را مسئول مستقیم حفاظت از خون شهدا معرفی می کنند.
تمام این تابلوها و دیوار نوشته ها به زنان القا می کنند که با عدم رعایت حجاب خون شهدای کشورشان را پایمال می کنند.گویی شهدا تنها برای یک هدف جنگیده اند و آن حفظ اسلامی است که تنها عنصرش هم حجاب زنان بوده است.
این بحث دقیقا به ناموس خواندن زنان بر میگردد.مردان ایران زمین زمانی به جنگ رفته اند تا از ناموسشان که زنان و خواهرانشان بوده اند دفاع کنند و صد البته که ناموس آنها باید مخفی و پنهان باقی بماند.پس شهدا رفته اند تا ما زنان حجاب خود را حفظ کنیم.
من نمیدانم پس مردان این کشور هیچ مسئولیتی در قبال خون شهدایشان ندارند و زنان هم فقط با حفظ حجابشان مسئولند.؟؟
این همه حس گناه و عذاب وجدان را به دخترانمان تحمیل می کنیم تا چه عایدمان شود؟هیچ به حس عدم امنیتی که نصیب آنها می شود اندیشیده ایم؟اینکه دختر نوجوانی که حجاب ندارد با این افکار ممکن است خود را لایق حمایت نداند؟ممکن است خود را مستحق هرگونه رفتار ناپسندی که با او میشود دانسته و آنها را بپذیرد؟
شهدای کشورم را دوست دارم.همانگونه که برای تمام افرادی که برای دفاع از عقیده و کشورشان کشته اند  احترام قائل هستم.اما این را هم مطمئنم که زنان و مردان این کشور اگر مسئولیتی دارند در برابر آنها که رفته اند،مسئولیت سازندگی و رشد جامعه شان است نه حفظ حجاب.

۱۳۹۱ آذر ۱۱, شنبه

خشونت علیه زنان غریبه نیست...همینجاست

این روزها به بهانه روز جهانی مبارزه با" خشونت علیه زنان" این اصطلاح را زیاد می شنویم.
اگرچه آمار مختلف نشان می دهد بیش از 70 درصد زنان در زندگی خود قربانی یکی از انواع خشونت بوده اند اما آنچه در این میان توجه من را جلب کرده مخالفت بسیاری از مردان با این نوع حمایتهاست.آنها معتقدند مردان نیز در زندگی روزمره خود با انواع خشونتها روبرو هستند و این در حالیست که هیچ کس از آنها حمایت نمی کند.
به همین دلیل می خواهم به زبان ساده و حتی الامکان با مثال برای این دوستان توضیح دهم تفاوت "خشونت علیه زنان " با سایر خشونتها در چیست و ویژگی آن چیست که نیاز به حمایتهای بیشتر دارد:
بر اساس تعاریف سازمان ملل خشونت علیه زنان " هر عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت است که به آسیب زدن یا رنجاندن جسمی،جنسی یا روانی زنان منجر شده و یا خواهد شد"
همانگونه که می بینید در این تعریف عنصر "جنسیت" از اهمیت زیادی برخوردار است.به عبارت دیگر همین نکته سبب تفاوت آن از سایر خشونتها می شود.
بله؛ مردان شاید در زندگی روزمره در خیابان مورد زورگیری،یا ضرب و جرح و یا توهین و تحقیر قرار بگیرند اما در هیچ کدام از این موارد مرد بودن آنها نشانه نرفته است.و هیچکس به دلیل اینکه آنها مرد هستند با آنها رفتار خشونت آمیز نداشته است.
اما
زنان در خانه از همسران خود کتک می خوردند زیرا زن هستند و بر طبق قوانین و سنتها باید از شوهر خود اطاعت کنند.
زنان در بسیاری موارد بر خلاف خواست خود مجبور به ازدواج های ناخواسته یا زودهنگام  می شوند این در حالیست که به ندرت در مورد پسران این اتفاق می افتد.
زنان به عنوان همسر باید از رفتارهای جنسی شوهران خود پیروی کنند و هرچه قدر کاری که از آنها خواسته می شود ناخوشایند باشد باید از آن اطاعت کنند.
زنان در خیابان هر روز و هرروز با شوخی های جنسی و متلک پرانی افراد مختلف روبرو هستند که قطعا هیچ مردی نمی تواند از تجربه مشابه آن سخن بگوید..
زنان بر اساس ظاهرشان قضاوت می شوند و به همین دلیل در یک رقابت همیشگی برای حفظ زیبایی خود به سر می برند.
زنان در محیط کار از سوی همکاران و روءسای خود مورد سوءاستفاده جنسی (منظور لزوما تجاوز نیست بلکه شوخی های ساده جنسی را هم شامل می شود) قرار می گیرند اما در موارد بسیاری مجبور به تحمل آن هستند.
زنان برای ورود و خروج از خانه توسط برادران یا پدران خود کنترل می شوند.
زنان نحوه پوشش خود را باید بر اساس نحوه پذیرش جامعه و خانواده خود تنظیم کنند و نه خواست و تمایل خود.
و
و
.....
مصادیق خشونت علیه زنان بسیار زیاد است .آنقدر زیاد که متاسفانه بسیاری از زنان حتی برخی از آنها را خشونت آمیز نمی دانند.و به همین دلیل در برخی گفتگوها و مصاحبه ها وقتی از آنها می پرسی تا به حال رفتار خشونت آمیزی با تو شده است پاسخشان منفی است.اما وقتی با کمی جزئیات موضوع را توضیح میدهی می بینی آنها نیز مانند بسیاری از زنان دیگر که من تقریبا با اطمینان می توانم بگویم "همه زنان ایران"؛ موضوع خشونت بوده اند.به ویژه که بسیاری از موارد خشونت آمیز در قوانین ایران به هیچ عنوان بار خشونت ندارند و کاملا قانونی و پذیرفته شده اند.به عبارت دیگر زنان ایران موضوع خشونتی قرار می گیرند که نه تنها نمی توانند از آن به قانون پناه ببرند بلکه خود قانون آن را به ایشان تحمیل کرده است.
اما نکته اصلی که میخواستم به آن اشاره کنم این بود که همه موارد فوق نشان می دهد مردان بسیار به ندرت موضوع خشونت جنسیتی قرار میگیرند و به عبارت دیگر شاید نتوان بیش از 5 مصداق از موارد خشونت علیه مردان را برشمرد اما در مقابل زنان همیشه به دلیل "زن بودنشان" موضوع خشونتهای متعددی بوده اند و به همین دلیل جامعه جهانی سالهاست که در پی مبارزه با این پدیده است.
پی نوشت : متاسفانه این مطلب با تاخیر زیادی از روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان منتشر می شود که به همین جهت از دوستانی که دعوت به نوشتن این مطالب کرده بودند عذرخواهی می کنم.
پی نوشت 2: پس از حدود 5 سال وبلاگ نویسی، متاسفانه به دلیل حضور ناخوشایند برخی افراد،مجبور به بستن کامنتهای وبلاگ  شده ام و این امر از آنجا که کاملا بر خلاف اعتقاداتم بوده است برایم بسیار نامانوس و نامطلوب است.و از همه کسانی که در این سالها کامنتهایشان مشوق من بود در نوشتن و نظراتشان موجب ارتقای اندیشه هایم می شد عذرخواهی می کنم.به امید روزی که بتوانیم آنگونه که میخواهیم بنویسیم و بخوانیم.


۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

سفر بی اجازه ممنوع!

کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران به ماده‌ای از لایحه گذرنامه رای داده است که بر اساس آن، صدور گذرنامه برای زنان ایرانی مجرد زیر ۴۰ سال مشروط به موافقت رسمی «ولی قهری» آنان و در غیر این صورت «حکم حاکم شرع» می‌شود.
اینکه زنان متاهل باید اجاز همسر را بگیرند از آنجا که مستند به حق ریاست شوهر بر خانواده است همیشه کمی قابل درک بوده است و علاوه بر آن راهی برای مقابله آن وجود دارد. یعنی زنان می توانند با شروط ضمن عقد از آن عبور کنند.
اما زن مجرد؟؟
پیام اینگونه قوانین فقط یک چیز است:زنان شعور و آگاهی و دانش ندارند.در یک کلام ساده "عقلشان نمی رسد".خوب و بد را تشخیص نمی دهند.آنها حتی اگر بخواهند  در دانشگاههای خرج از کشور درس بخوانند و یا برای شرکت در کنفرانسی قصد سفر داشته باشند اول باید دلایل خود را به خوبی  برای پدر یا پدربزرگشان و در صورت نبود آنها برای قاضی دادگاه توضیح دهند.و احتمالا باید فکر یک سفر توریستی را هم به فرhموشی بسپارند.
به این نکته هم باید دقت کرد که اگرچه در این لاحه "صدور گذرنامه" منوط به اجازه ولی قهری شده است اما ین احتمال وجود دارد که به تبع آن "ولی قهری" بتواند مانع خروج از کشور نیز بشود.پس هرگاه مثلا پدری از دختر خود که در خارج از ایران درس می خواند ناراضی باشد می تواند وقتی برای دیدار خانواده به ایران آمد او را ممنوع الخروج کند.
این قوانین به دنبال آن هستند که هر چه بیشتر زنان را تحت کنترل مردان در بیاورند و اختیار تصمیم گیری را از آنها سلب نمایند.و نباید فراموش کنیم حتی اگر امیدوارانه به موضوع بنگریم و این لایحه در مجلس تصویب نگردد اما چنین خبرسازی هایی و اصولا طرح چنین موضوعاتی فی ذاته می تواند به شدت اندیشه مردسالارانه حاکم بر فرهنگ عامه مردم را تقویت نماید.به عبارت دیگر در ذهن بسیاری از مردان این موضوع نقش می بندد که حتما دلیلی وجود دارد که میخواهند این قوانین را تصویب نمایند و حتما آنها بیشتر از زنان اطرافشان درک و شعور دارند، پس هرچه بیشتر باید مراقب دخترانشان باشند و آنها را کنترل کنند.
پی نوشت: هرچه قدر هم تلاش کنیم نمیتوانیم عمدی را که در پشت اینگونه قوانین به دنبال به  حاشیه راندن زنان هست را ندیده بگیریم اما دلیلش چیست؟واقعا در حضور زنان در جامعه چه چیزی وجود دارد که اینقدر ترسناک هست؟زنان چه نیرویی دارند که در این حد باید تحت کنترل باشند؟

۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبه

قانونی که تخریب می کند

راهروی دادگاه
چندین زن و مرد در پشت در دادگاه منتظر ایستاده اند.برخی راه میروند و عده ای دیگر نشسته اند.ناگهان صدای ارام زنی که زیر لب زمزمه ای میکند بلند و بلند تر میشود.فریاد میشود بر سر مردی که مقابلش ایستاده است.و می گوید: "تا حالا ده تا زن گرفته ای و من هی سکوت کردم.مریم،زهرا،ژیلا و ...ولی دیگه نمیتونم.تحملم تموم شده.خسته شدم"
سرم را که تا بحال پایین بود و مشغول خواندن لایحه بودم از روی کاغذ بلند می کنم.صدای فریاد متعلق به پیرزنی حداقل 70 ساله است و مردی که مخاطب این فریادهاست نزدیک به 80 سال دارد........

۱۳۹۱ آبان ۶, شنبه

افسانه ی "زن بدون مرد ناقص است".

تصویر اول- دخترک از لحاظ معیارهای معمولی که یک مرد می تواند برای انتخاب همسر آینده اش  در نظر بگیرد کامل است.خانواده خوب و طبقه اجتماعی بالا،مدرک تحصیلی بسیار عالی،شغل مناسب و ظاهر زیبا. دوست پسر انتخابی اش بسیاری از این معیارها را ندارد. اما تلاش دخترک برای نزدیک نگه داشتن دوستش و به عبارت دیگر مراقبت و محافظت از او به ویژه در برابر دختران مجرد کاملا در جمعهای خانوادگی و دوستانه مشهود است.
تصویر دوم- زن و مرد هر دو از خانواده های مرفه و طبقه اجتماعی بالای جامعه هستند.سالهای سال است ازدواج کرده و متاسفانه بچه دار نشده اند.تمام راههای ممکن را امتحان نموده اند اما نتیجه هنوز منفی است.بیشتر تلاشها به اصرار زن صورت میگرد، اما نه به انگیزه مادر شدن،  بلکه بیشترین تلاش او برای از دست ندادن همسرش است.زیرا بچه ندار نشدن به دلیل مشکلات جسمی زن می باشد.
تصویر سوم- مادر به شوخی به دخترش که تازگی در آزمون دکتری یکی از دانشگاههای دولتی پذیرفته شده است میگوید نیازی نیست در مورد شروط ضمن عقد اطلاعات کسب کند زیرا تا همین الان هم احتمال اینکه بتواند شوهری پیدا کند بسیار کم است.
تصویر سوم و چهارم و الی اخر را هم شما با اندکی دقت و حساسیت در اطرافتان خواهید دید.
به راستی ریشه این همه تلاش زنان و دختران جامعه مان برای به دست آوردن مرد زندگیشان و پس از آن حفظ او به هر قیمیتی در چیست؟قطعا هر دو طرف یک رابطه برای حفظ آن نباید از هیچ کوششی فروگذار کنند اما آنچه در اینجا مورد اشاره من است تلاش یک جانبه زنان برای از دست ندادن مردشان حتی به ارزش کوچک کردن خود است.اینکه زنانمان قدر و ارزش خود را گویی بدون داشتن مردی در کنارشان کامل نمی بینند.مردان اگر به خواسته های همسران و نامزدهای خود دل می سپارند در بیشتر موارد از روی عشق و علاقه است اما زنان گویی همیشه در میدان رقابتی هستند که در آن باید با همه زنان اطرافشان مسابقه داده و برنده شوند.و برای برنده شدن باید هرکاری انجام دهند در غیر این صورت ....در غیر این صورت تنها می مانند.می شوند زنی تنها که ممکن است تا آخر عمر مردی آنها را انتخاب ننماید.
گویی مدام به ما می گویند در عین حال که نباید برای همسرتهیچ نقطه ضعفی داشته باشی ،قدرتمند هم نباید باشی. زن قدرتمند را هیچ مردی نمی خواهد.اما باید کامل هم باشی تا بتوانی همسر خوبی انتخاب کنی؛ واز سوی دیگر زمانی که رابطه شکل گرفت نیز باید بدانی زنان دیگر رقیبان تو هستند که در کمین همسرت نشسته اند و تو باید او را لحظه ای تنها نگذاری مبادا او را از دست بدهی.
.
.
ارزش خود را به عنوان یک انسان هرگز فراموش نکنیم.باور کنیم هیچکس را نمیتوانیم به اجبار در کنار خود نگه داریم.باور کنیم اگر کسی همراه زندگی ماست باید نقاط ضعف و قدرت مارا بپذیرد.و از همه مهتر ایمان بیاوریم زنها اگر تا آخر عمر هم ازدواج نکنند چیزی از تواناییها و ارزششهایشان کم نمی شود پس یکی از وظایف زنانه خود را شوهر پیدا کردن و نگه داشتن شوهرمان تا آخر عمر تصور نکنیم.


۱۳۹۱ مهر ۲۶, چهارشنبه

شرکت کنید..

افزودن عنوان
بارها تاکید کردم که افزدون شروط شمن عقد می تواند مانع بسیاری از مشکلات بعدی باشد.این کارگاه رایگان است و می توانید اطلاعات خوبی در مورد شروط ضمن عقد کسب کنید.

۱۳۹۱ مهر ۱۴, جمعه

جا به جایی عدالت یا...؟

دخترک با چهره ای نگران دم دادسرا ایستاده است.مرا که می بیند به سمتم می آید و شروع به پرسیدن سوالهایش میکند
در یک باشگاه ورزشی کار میکرده است.روزی که باشگاه خلوت بوده است رئیسش قصد تجاوز به او را دارد که موفق نمی شود و دخترک فرار میکند.
شکایت کرده است اما از آنجا که دلیل و مدرکی وجود ندارد (به جز سرایداری که دخترک را در حال فرار دیده است ولی حاضر به شهادت نیست)،پرونده اش رد شده است.این در حالی است که دخترک مدعی است در گزارش کلانتری از سوابق قبلی رئیس در خصوص مزاحمت زنان سخن گفته شده است اما زمانی که در دادسرا پرونده را دیده اند این گزارش وجود نداشته است.
نگرانی دخترک اما به دلیل بی نتیجه ماندن شکایتش نیست...او نگران پدر،برادر و دایی اش هست که بعد از اطلاع از ماجرا رئیس را کتک زده اند و  او از آنها شکایت کرده است...دخترک حق دارد.زیرا احتمال اینکه شکایت علیه خانواده اش به نتیجه برسد و آنها به ضرب و جرح متهم شوند بسیار بیشتر از آن است که خودش بتواند فردی را که قصد تجاوز به او را داشته محکوم نماید..
پی نوشت:احتمالا دیگر واضح است و نیازی به توضیح نیست که من از کار خانواده دختر دفاع نمی کنم و در اینکه آنها نیز باید به جزای کارشان برسند شک ندارم!